درس مقتل شناسی (بخش1)

 

 

استاد حجة الاسلام دکتر سید حسین مومنی

*ضرورت استفاده از روایات در مداحی:

یکی از حسن های ذاکرین قدیمی این بود که ابتدا روایاتی می خواندند و بعد قصیده و غزل خود را و مطالب خود را مرتبط با آن روایات و مناسب خاص آن جلسه تنظیم می کردند. آن ها عباراتی که از لسان معصوم(علیه السلام) صادر شده بود را غلط نمی خواندند، صحیح می خواندند.

تاثیر کلام یک مداح:
در جلسه ای بودم یک مداح قدیمی روایتی را خواند که خودم بارها آن را خوانده بودم ولی وقتی ایشان خواند اثر زیادی داشت ودل ها را تکان داد و مجلس حال عجیبی پیدا کرد.

*برای چه می خواهیم مداح شویم و بخوانیم:


باید بدانیم در این مسیر دنبال چه هستیم. آیا می خواهیم شور و ذوق دوران جوانی را ارضا کنیم؟ آیا می خواهیم به شهرت برسیم؟ “خدمت حاج علی انسانی بودم جوانی آمد و گفت که آقای انسانی می شود دست مرا هم بگیرید تا مثل فلانی معروف شوم و CDهای مرا هم تکثیر کنند” اگر انسان خود را نشناخته باشد و به شهرت برسد بدبخت و عاقبت به شرّ می شود.

شهرت شهوت می آورد. آیا برای اهل بیت(علیهم السلام) می خوانیم؟ باید مداحی را راه و طریق برای سلوک الی الله قرار دهیم. باید همه وجودمان را برای اهل بیت(علیهم السلام) قرار دهیم، حنجره مان را، سلامتی جسم و همه وجود و آبرویمان و … را همه و همه را. این طریق، طریق و راه درست است. مداحی وسیله ای است برای رسیدن به هدف ، که همانا تقرب الی الله است.

صدای خوش یک امتیاز است ولی حرف اول و آخر و تنها شرط نیست. مهم این است که بدانی در دلت با چه کسی حرف می زنی و طرف حسابت کیست؟ و بدانی چه می کنی؟ اگر این امور جا نیافتاد، وقتی مشهور شدی؛ یادت می رود که این عزّت و قیمت را چه کسی به تو داده و دیگر شکر نعمت را بجا نمی آوری و همانطور که می دانید اگر قدردان
و شاکر نباشیم نعمت را از ما می گیرند.

*آسیب ها و آفت ها:

آسیب ها و آفت هایی که در این راه می باشد بسیار زیاد و سنگین هستند. غرور و تکبر یکی از این آفت های خانمانسوز می باشد. مثلا اگر مشهور شدیم و جواب سلام ما نسبت به قبل با افراد مختلف فرق کرد نشان دهنده غرور است. چرا باید غرور داشته باشیم؟ چرا باید سرد و سنگین جواب سلام بدهیم؟ چون برای سیدالشهدا(علیه السلام) می خوانیم؟

ما گدایان خیل سلطانیم جملگی هرچه هست از او داریم
به طفیلی که خاک درگه اوست پیش مردم گر آبرو داریم
مردم شهر محض حرمت اوست گر به یک نوکر احترام کنند
به گل روی سیدالشهدا(علیه السلام)ست با تواضع اگر سلام کنند

*مراقب باشیم توفیقی که به ما دادند را از ما نگیرند.

حضرت آیت الله وحید خراسانی از استاد خود نقل کرده اند:
” خبر آوردند شیخ جعفر شیرازی در نجف از دنیا رفته اند. استاد بسیار ناراحت شدند و داستانی را از سید جعفر برای من نقل کردند، که شبی استاد خواب حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) و قمربنی هاشم(علیه السلام) را دیده اند که لیستی در دست حضرت عباس(علیه السلام) بوده و اباعبدالله(علیه السلام) به ایشان فرموده که اسم فلانی را از لیست خط بزنید و اسم سید جعفر را به جایش بنویسید.

«آیت الله وحید می گویند: استاد اسم فردی را که از لیست خط خورده بود، می دانست ولی به من نگفت » پس ممکن است اگر قدر این نعمت را ندانیم اسم ما نیز از لیست خط بخورد.

حالا مگر سید جعفر چه کرده بود؛ استاد گفت: فردا صبح که سید جعفر آمد به درس به او گفتم دیشب چه کردی؟ سید جعفر گریه کرد و پاسخ داد که در کتابخانه ام مشغول مطالعه بودم به خودم گفتم چرا اینقدر که وقت برای فقه و اصول گذاشته ام کمی هم وقت جهت روضه خواندن برای جدّم صرف نکرده ام.

با پای پیاده به کربلا رفتم و از حضرت اذن روضه خوانی گرفتم و برگشتم. کتاب مقتلی آوردم و برای خانواده ام از روی کتاب روضه خواندم.”

ببینید یک شب برای خانواده خودش روضه خوانده به مقامی رسیده است که اباعبدالله(علیه السلام) به عباس(علیه السلام) می گوید اسم فلانی را وارد لیست کنید. قدر این روضه خوانی را باید بدانید.
 

منبع : سایت استجاب



موضوعات مرتبط: * مقتل شناسی - استاد مومنی
[ 30 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس آداب و اصول ذاکری جلسه چهارم

 

 

درس آداب و اصول ذاکری (جلسه چهارم) استاد سازور

ذاکر اهل البیت(علیهم السلام) باید توانایی دعاخواندن داشته باشد. اصل خواندن دعا، ثواب دارد. ولی معلوم نیست شعری که ما انتخاب کردیم شعر مورد نظر اهل البیت(علیهم السلام) باشد. ولی ادعیه، کلام نورانی اهل البیت(علیهم السلام) هستند.

 در زیارت جامعة کبیره می خوانیم که « کَلامُکُم نُور ». شما اجباراً در بعضی از موارد باید روضه را همراه دعا بیان کنید تا مستمع بیشتر و بهتر با معارف اهل البیت(علیهم السلام) آشنا شود. مثلاً در هنگام روضه خواندن، مجبور شوید فرازهایی از دعای ندبه یا جامعة کبیره را بخوانید اگر نتوانید دعا را بخوانید اثر منفی خواهد گذاشت.

ویژگیهای ذاکر:
در فصل گذشته صفات ذاکر را بیان کردیم و در این فصل می خواهیم ویژگیهای یک ذاکر را بیان نماییم. فرق بین صفت و ویژگی در اینست که صفت در وجود انسان قرار دارد، ولی ویژگی را باید فرد در وجود خود ایجاد نماید.

ویژگیهای یک ذاکر عبارتند از:
۱- دارا بودن صوت خوش:
صوت خوب می تواند یکی از ابزار مهمی در جذب افراد به سمت مجالس اهل البیت(علیهم السلام) باشد. مشخصة یک ذاکر اهل البیت(علیهم السلام)، خوب خواندن است. به ما سفارش شده است که حتی قرآن و اذان را نیز با صوت خوب بخوانند.


۲- خوب خواندن و کم خواندن:
همة هدف ما در دستگاه سیدالشهدا(علیه السلام) اینست که در مردم تشنگی ایجاد کنیم و مردم را تشنة روضه خوانی و دستگاه سیدالشهدا(علیه السلام) نگه داریم، چون ظرفیتهای مردم با هم فرق می کند. بنابراین ذاکری که هم کم و هم خوب بخواند ضمن اینکه در مردم تشنگی ایجاد خواهد نمود مردم نیز به مجالس علاقمند می گردند.
از سوی دیگر ذاکر باید صداقت در خواندن داشته باشد یعنی اگر می گوید ۲ بیت می خوانم و رفع زحمت می کنم حتماً باید بیشتر از ۲ بیت نخواند.

آب کم جوی و تشنگی آور بدست
تــا بجوشــد آبت از بـالا و پسـت

۳- ذاکر باید دعاخوان باشد:
ذاکر اهل البیت(علیهم السلام) باید توانایی دعاخواندن داشته باشد. اصل خواندن دعا، ثواب دارد. ولی معلوم نیست شعری که ما انتخاب کردیم شعر مورد نظر اهل البیت(علیهم السلام) باشد. ولی ادعیه، کلام نورانی اهل البیت(علیهم السلام) هستند.
در زیارت جامعة کبیره می خوانیم که « کَلامُکُم نُور ». شما اجباراً در بعضی از موارد باید روضه را همراه دعا بیان کنید تا مستمع بیشتر و بهتر با معارف اهل البیت(علیهم السلام) آشنا شود. مثلاً در هنگام روضه خواندن، مجبور شوید فرازهایی از دعای ندبه یا جامعة کبیره را بخوانید اگر نتوانید دعا را بخوانید اثر منفی خواهد گذاشت.
 

در دعاخواندن توجه به چند نکته حائز اهمیت است:
اول اینکه اصل خواندن دعا ثواب زیادی دارد چون از لسان اهل البیت(علیهم السلام) بیان شده است.
دوم اینکه دعا را باید بطور صحیح و درست بخواند.
سوم اینکه ذاکر باید معانی دعا را هم بداند.
وچهارم اینکه ذاکر باید بداند نکات دعایی را درکجای شعر یا مقتل استفاده نماید.


۴- ذاکر باید اهل سوز و اشک چشم باشد:
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: « شما وقتی که در مصائب جد ما، اشک بر گونههایتان جاری شود، اولین اثرش اینست که خدای متعال گناهان آن شخص را میبخشد وگناهان و رذائل او تبدیل به حسنات می گردد. » انقلاب امام سجاد(علیه السلام)، انقلاب اشک بود. سلاح مومن، اشک او است. اشک سلاحی است که صدا ندارد ولی تأثیرش بسیار زیاد است.

در روایت آمده که: « اگر یتیم قطره ای اشک بریزد عرش خدا به لرزه در می آید. » و باز در روایت داریم که فرمود: « اشک که بر گونه جاری شد، درهای رحمت خدا باز میشود. » نوعاً کسانی که دارای اشک چشم هستند مورد عنایت پروردگار و اهل البیت(علیهم السلام) می باشند. ذاکر باید خود اهل سوز و اشک چشم باشد، در غیر اینصورت نباید از مردم و مستمعین خود توقع داشته باشد. شما باید زمانیکه در مجلس اهل البیت(علیهم السلام) شرکت میکنید این سلاح را همراه خود
بیاورید، زیرا شما به جنگ با شیطان میروید.

منبع :سایت استجاب 
 



موضوعات مرتبط: * پای درس اساتید- استاد حسین سازور
[ 29 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس آداب و اصول ذاکری جلسه سوم

 

 

درس آداب و اصول ذاکری (جلسه سوم) استاد سازور

صفات ذاکری:
۱- صفات باطنی:
صفات باطنی همان تقوای الهی است. باید سعی کنید حلال و حرام خدا را رعایت نمایید.
خودتان را با تقوای الهی زینت ببخشید. با نفس خود مبارزه کنید و رذائل را از وجودتان تطهیر نمایید تا انسانهای پاک و متدین گردید.

۲- صفات ظاهری:
مداح اهل البیت(علیهم السلام) نه تنها باید دارای صفات خاص باطنی باشد بلکه از نظر ظاهری هم باید دارای ویژگیهای خوبی باشد. در حال حاضر مشکلی که ما خیلی با آن روبرو هستیم همین ظاهر ذاکرین می باشد. ما نباید ظاهر خود را طوری آراسته کنیم که مورد سؤال دیگران قرار بگیریم.

 از جمله مواردی که باید در آراستگی آن دقت کافی و وافی داشته باشید، مواردی مانند: چگونگی لباس، شغل، نام، محاسن و نظافت شخصی و ظاهری می باشد. مداح باید نام یا لقب مناسب برای خود انتخاب نماید و لباسش ساده و مرتب باشد. شغل مداح نیز باید با وظیفة مداحی تناسب داشته باشد و حتی حد محاسن و شارب شرعی رارعایت نماید. 

منبع : سایت استجاب



موضوعات مرتبط: * پای درس اساتید- استاد حسین سازور
[ 28 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس آداب و اصول ذاکری جلسه دوم

 

درس آداب و اصول ذاکری (جلسه دوم) استاد سازور  

علل انتخاب شدن ما برای مداحی:
( به تعبیر دیگر چرا وظیفة مداحی به دوش ما گذاشته شده است ؟ )
اگر ما جواب این سوال را بدانیم، سرمایه های خوبی بدست میآوریم و سعی میکنیم از این
سرمایه به نحو احسن حفاظت و حراست کنیم و در نتیجه فیض آن را خودمان می بریم. مال خوب، سرمایه خوب، فکر خوب و… نیاز به محافظت خوب هم دارند و نباید آنها را به راحتی از دست داد.

بنابراین اگر کسی فهمید که چرا مداح شده در نتیجه مواظبت و مراقبتش بیشتر خواهد بود. دلائلی که ما برای کسوت نوکری و مداحی اهل البیت(علیه السلام) انتخاب شده ایم عبارتند از:

۱- پی بردن به عنایت خاص خدای متعال یا اهل البیت(علیه السلام):
انسان باید درک کند که این مسئولیتی که روی دوشش گذاشته شده، عنایت خاص خدای متعال و اهل البیت(علیه السلام) است. تشخیص این عنایت به عهدة خود انسان است. اگر ما دارای صفات مدح شدیم، در نتیجه اهل البیت(علیه السلام) ما را یاری میکنند، یعنی عنایت خاص به ما خواهند داشت.

۲- کشف تواناییهای مداحی در درون خود:
هر کسی خودش متوجة این امر میشود که چه تواناییهایی در وجود خود به صورت بالقوه
دارد. مثل داشتن صوت خوش، سرودن شعر، بیان خطابه و تقلید صدا از بهترینها و…، مثلا
در بین چند نفر متوجه میشود که صوت او از همه بهتر است. اگر فردی در خودش، یکی از
عواملی که بیان شد کشف کرد، پس می تواند خود را برای مداحی آماده نماید.

 3- نگاه خاص به محیط اطراف خود و تطبیق با رویدادهای مربوط به اهل البیت(ع):
باید سعی کنیم که نگاهمان به رویدادهای اطراف، نگاه خاص باشد. بعضی از مداحان با تجربه هستند که برای روضه خواندن، از رویدادها و اتفاقات محیط خود کمک میگیرند. بنابراین اگر در وجود کسی، توانایی مداح شدن به وجود آمد حتما نگاهش با دیگران متفاوت خواهد بود.

 ۴- یقین و اطمینان از ممهور شدن به مهر فاطمی و علوی:
ما باید یقین کنیم که حضرت زهرا (س) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) به ما مهر نوکری زدهاند و این مسئولیت را برعهدة ما گذاشته اند. البته یقین مداح، حجتی برای دیگران نیست. بلکه این یقین برای خود فرد مداح و کسانی که به او اعتماد دارند مورد وثوق می باشد. همانطور که مکاشفات افراد، برای خودشان و افرادی که مورد اطمینان آنها هستند مستند و مستدل می باشد.

 این یقین از راههای مختلفی بدست می آید که عبارتند از:
الف: فرد مستقیما انتخاب شدة اهل البیت(علیه السلام) باشد.
ب: از طریق افراد مورد وثوق مانند اولیاء الله به او ثابت شود.
ج: دعای خاص افراد مستجاب الدعوه مانند پدر و مادر باعث شود.
د: از طریق پی بردن به عظمت مداحی.

منبع : سایت استجاب



موضوعات مرتبط: * پای درس اساتید- استاد حسین سازور
[ 27 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس آداب و اصول ذاکری جلسه اول

 

درس آداب و اصول ذاکری (جلسه اول) استاد حاج حسین سازور

در ابتدا بنده چند نکته را باید در جمع شما ستایش جویان اهل البیت(علیهم السلام) عرض کنم. همانطوری که می دانید خواندن در پیشگاه حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) دارای یک سری ظرافت ها و لطافت هایی است که رعایت آنها باعث اثرگذاری بیشتر، هم در ذاکر یا مداح و هم در مستمعین می گردد و همانطوری که خواندن مداح یا ذاکر، دارای ظرافت های خاصی است، شخص مداح یا ذاکر هم نیز باید از نظر روحی لطیف و ظریف باشد.زیرا انسان سنگدل، هیچگاه نمیتواند فردی مؤثر و نوکری ارزشمند برای امام حسین(علیه السلام) باشد.

یکی از مواردی که باعث سنگدلی فرد می شود، اینست که ذاکر یا مداح به این مسئله، یعنی مداحی اهل البیت(علیهم السلام) به عنوان یک شغل نگاه کند. نکتة دیگر اینکه ما باید توجه داشته باشیم که دریای خوانندگی و مداحی اهل البیت(علیهم السلام) آنقدر وسیع است که تمامی ندارد. خواندن در دستگاه امام حسین(علیه السلام) مانند دعا کردن،تمامی ندارد، میدان وسیعی است که حدود آن را نمی توان معین نمود. همانطوری که ما نمی توانیم برای فضائل و کرامات اهل البیت(علیهم السلام) حد و حصری قائل شویم، برای نوکری اهل البیت(علیهم السلام)، از نظر ارزش گذاری معنوی نیز نمی توان حد و حدودی در نظر گرفت.

دیگر اینکه در دستگاه سیدالشهدا(علیه السلام)، داشتن صدا و صوت خوب، اصل نیست گرچه صدا جذابیت دارد، یا اصل، داشتن محفوظات نیست گرچه محفوظات جایگاه ویژهای در ذاکری دارد و همة اینها در بهتر فهماندن معارف اهل البیت(علیه السلام) لازم است. ولی اینها همه جزو ابزار مداحی هستند و اصل چیز دیگری است که ما در این درس به توضیح آن اصول می پردازیم. البته ما در این مقال، آداب مداحی و ذاکری را خدمت شما عرض خواهیم کرد. مطالب هم مطالبی تازه ای است البته نه اینکه این مطالب نبوده اما در ذاکری و مداحی اهل البیت(علیهم السلام)، خیلی از افراد به این اصول بی اهمیت و بی دقت هستند.


اصول و پایه ذاکری بر ۴ محور استوار است:
۱- آداب ذاکری
۲- فنون ذاکری
۳- تاریخ در ذاکری
۴- مقتل در ذاکری

منبع : سایت استجاب



موضوعات مرتبط: * پای درس اساتید- استاد حسین سازور
[ 26 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه پنجم

  استاد حاج منصور ارضی (جلسه پنجم) درس رسالت نوکری

مثلا مسلمانهائی که با جعفر طیار (علیه السلام) به وادی نجاشی یعنی حبشه رفتند یا بلال که نامش همراه اذان بلند است یا اصحاب کهف که قرآن از ایشان نام برده،همه و همه رنج هایی رامتحمل شده اند که در تاریخ مشخص است.خیلی ها قبل ازاین که اهل بیت(علیهم السلام)بیایند،فدایی شدند و داخل روغن های داغ انداخته شدندو سوختند، چرا؟ برای این که مداح خدا بوده اند و نام خدا بر زبانشان جاری بود.

خیلی از نوکرهای اباعبدالله الحسین(علیه السلام)به جرم این این که نام حسین (علیه السلام)را بردند به زندان رفتند. سرب داغ روی سرشان ریخته شد و کشته شدند و مثله گشتند.
بعد از هزار و چهارصد سال که از تاریخ گذشته است و ملائکه آمده اند ورفته اند،پیغمبر و امامان ما رنج هائی را متحمل شده اند،هرکدام به نحوی به شهادت رسیده اند،در خانه اهل بیت(علیهم السلام)آتش گرفته،سرها بریده شده و حالا نوکر این خانواده شده ایم و قدر این نوکری را نمی دانیم و آن را در اثر بی معرفتی خیلی از مردم گذشته و حال،وبه علت بی توجهی خودمان یک امر کوچک می دانیم و خیلی جاها مخفی می کنیم که ما نوکر امام حسین(علیه السلام)هستیم .

 در عوض مطرح می کنیم که ما تحصیل کرده ایم و دارای فلان مدرک تحصیلی هستیم.ما باید بدانیم که شغل اول واصلی ما نوکری امام حسین(علیه السلام)است.شاید این نوکری در انظار مردم سبک باشد.اما این نظر مردم نباید برای ما معنایی داشته باشد.اشاره به همان صحبت حضرت امام (ره)که فرمود:اگر مردم شب بگویند زنده باد و صبح بگویند مرده باد،برای من فرقی نمی کند.برای ما هم باید این چنین باشد،چون ما به نتیجه نوکری رسیده ایم.

این عقیده بنده است که اگر کسی نوکر امام حسین (علیه السلام)را اذیت کند،مانند این که خود امام حسین(علیه السلام) را آزار داده است.این در صورتی است که ما به ارباب مان اطمینان داشته باشیم،کار خلاف و ناشایست که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) راضی نیست راانجام ندهیم.

اگرشما و خانواده خود زمینه گناه فراهم کردید و آلودگی ایجاد شد،دیگر توقع نداشته باشید امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) یاریتان کند.شما کار نا شایست انجام ندهید،ببینید امام حسین(علیه السلام)چه می کند.خدا شاهد است که خود بنده چندین بار به این مقصود رسیده ام.

این جمله از دعای کمیل را که می فرماید:
اللهم و من ارادنی بسوئ فارده و من کادنی فکده.


خدا وامام زمان (عجل الله تعالی فرجه)اول از تو قبول میکنند چرا که به((وبشکرک مادحه))رسیده ای تا می گوئید ((هرکه به من نظر سوء دارد،به خودش برگردان))همان موقع به او می خورد.باید به حقیقت این مطلب برسید و بعد بخوانید.


چطور شما جگر،دل،کبدو کلیه هایتان را یک ساعت و نیم وقف خواندن دعای کمیل برای مردم می کنید،ولی خودتان ناامید از دعای کمیل برمی گردید؟معلوم می شود به حقیقت مداحی نرسیده اید.بنده به این نتیجه رسیده ام که اگر شب جمعه به دعای کمیل نروم آن هفته برایم تیره و تار است و احساس می کنم گم کرده ای دارم.آیا شما هم اینگونه هستید ؟اگر هستید خوشا به حالتان ولی اگر نیستید ضرر می کنید و به جایی هم نمی رسید.

پس مداحی تعریف نداشت خدا در قرآن مدح اهل بیت (علیهم السلام) را نمی فرمود:
انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.

هر وقت این آیه را شنیدید و خواستید خداوند عطایی به مرحمت کند صلوات بفرستیدخدا از اهل بیت(علیهم السلام)تعریف کرده است،پس مداحی صفت خدایی است.

در روایت آمده است که امام جواد(علیه السلام)فرموده:یک صفت از خدا داشته باشید.مثل ستاریت خدا که البته ما نوکر ها صفت مداحی را گرفته ایم.پس اگر ما مدح اهل بیت(علیه السلام) را می کنیم،دستور بندگی ایت که خداوند بدان امر کرده تا ما آن را اجرا کنیم.

یکی از دستورات بندگی ایناست که ما آنچه را قرآن درباره اهل بیت(علیهم السلام)تعریف کرده است بازگو کنیم.منتهی به چه زبانی،به زبان نغمه و شعر که به قلب نزدیک تر است. البته مردم شعری را که دارای نورانیت اللهی باشد زودترمی پذیرند.

منبع:سایت استجاب
 



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 25 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه چهارم

 

 

درس رسالت نوکری (جلسه چهارم) استاد حاج منصور ارضی ادامه بحث شکر

کسی که ((وبشکرک مادحه))سر مشق اوست و مداح هست، غیراز آن که باید شکرخداکند باید این شکر را مدح کند.یعنی برای مردم نعمت ها،شکرنعمت و کلا وادی شکرومشتقات راباز گو کندو باید همیشه یاد آور تمام مراحل بندگی انسانها از اول خلقت تا آخرخلقت آن ها باشد.

این یک نوع وظیفه سنگین رسالتی ماست که مردم رابه یاد خدا و غفلت های خودمان از این نعمتها بیندازیم و کفران نعمت ها،شکرنعمت ها،دستگیری خداو ستاریت خدا رابیان کنیم که اگر بیان نکنیم مشکل پیدا می کنیم.ما باید بفهمیم که این وظیفه بی جهت برگردن ما نیافتاده است و حساب و کتابی دارد.

پس ما باید اول مداحی خدا را کنیم،مدح خدا به اندازه آنچه نعمت به ما رسیده است و نه بیش از این،چرا که درباره نعمت خدا بحث لا یصف پیش می آید که ما نمی توانیم وصف نعمت خدا را آن چنان که هست بیان کنیم ولی می توانیم این رزاقیت خدا را به مردم تفهیم کنیم که این نعمت ها و صفات خدا به زبان مداحی و با نغمه و نوا انجام پذیر است.دانستن این نکته ضروری است که هر فطرتی که برای انسان ها در عالم قرار داده شده است با نغمه ساخته شده است.

اگر می گوییم در شش روز زمین و آسمان خلق شده،با نوا خلق شده است.روز و شب یک نواست که حالت پایین و بالا دارد و یک نت است.حال که مردم با این نت،صدا،آهنگ،نغمه و نوا که یک معنای الهی می دهد ساخته شده اند ما هم ازاین نوا استفاده می کنیم.

لذا می گویند قرآن خواندن برای مردم خوب است اما اگر با لحن خوش خوانده شود،ارزش بیشتری دارد.
در روایات و خود قرآن هم حدودی را بیان می کنند که این نغمه باید به نحوی خوانده شود که داری حزن باشد،حزن ممدوح.حزنی که انسان را بیدار می کنند.

روایت داریم که اگر کسی قرآن را به صورت آهنگ و موسیقی بخواند و طوری بخواند که نظرش دنیایی باشد و بخواهد صدایش را نشان بدهد،فردای قیامت چگونه عذاب می شود. پس می توانیم ((و بشکرک مادحه))را اینطور معنا و تعبیر کنیم که ما به شکری که خودت به ماارزانی داشته ای اول مداح خودت شدیم.

اینکه مااین مدح رااز کجاواز چه کسی آموختیم؟در جواب می گوییم از دعای کمیل واز صاحب دعای کمیل یعنی علی(علیه السلام)پس ما باید مدح امیرالمومنین(علیه السلام) را هم بیان کنیم که وظیفه ما و در فطرت ماست.درفطرت ما قرار داده اند که مداح اهل بیت(علیهم السلام)را بیان کنیم،منتهی هر کس به اندازه وسعش.آن کسی که بهتر می تواند اجرا کند وارد صحنه می شود و به یک نتیجه عالی هم می رسد.

لذا مداحی تکلیف کلیه انسانهایی است که بنده خدا هستند و ما می بینیم که همه انبیا این کارراانجام داده اندوبه نتیجه هم رسیده اند،زیرااگر حرکت الهی باشد،دارای نتیجه نیز خواهد بود.حال دراین راه دراین وادی یک عده از انسان ها هم بوده اند که مدح نفس،شیطان و بت های خود را کرده وبه زبان دیگر مدح شاهان روزگار راکرده اندکه ازنظر خداو اهل بیت(علیهم السلام)مردود هستند.

ولی ما وبزرگان ما مدح پاکان روزگار را انجام داده ایم و می دهیم.لذا خیلی از علمای بزرگ ما عنایات خاصی به مقوله مداحی دارند و مداحی خدا و اهل بیت(علیهم السلام)را هم برای خود و هم برای دیگران تاج افتخار می دانند.به خاطر همین است که خیلی از علماءبعد از وعظ،مداحی می نمودندو می گفتند که ما هرچه داریم از این نوکری است.


پس نوکری امرساده ای نیست،چراکه اگر ساده بود انسان ها انتخاب نمی شدند.درست است که انسان هر کارخوبی که انجام می دهد،خواست خدا بوده وخود انسان نیز انتخاب کرده است.حال که انتخاب کرده است باید بداند که این راه سخت است.مداحی خدا به پای چوبه دار رفتن دارد.به صلیب کشیده شدن دارد.سرجدا شدن دارد.این را بدانید که زمانی بوده استکه اگر کسی نام خدا را می بردیا سر ازتنش جدا می شد ویادر آتش می سوخت.

سلامت ماندن حضرت ابراهیم(علیه السلام)راخدا اراده فرمود و به آتش امر کرد: یانارکونی بردا و سلاما علی ابراهیم.

منبع : سایت استجاب
 



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 24 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه سوم

 

 

درس رسالت نوکری (جلسه سوم) استاد حاج منصور ارضي

تعریف نوکری اهل بیت (علیهم السلام):

هرگونه خدمت گزاری مانند بر پایی مجالس سخنرانی مستمع بودن سینه زن بودن و از مصادیق عام نوکری اهل بیت می باشد لکن اینجا معنای خاص آن مورد نظر است :
به زبان ساده این که مداحی ابتدا شکراست و بعد جاری کردن این شکر به زبان و سپس بیان مصادیق شکرگزاری به زبان مدح برای عموم به شرط آنکه این مدح دال بر وجود آن ویژگیها در وجود ممدوح باشد. 

شرح تعریف نوکری:

دردعای کمیل آمده است و بشکرک مادحه، یعنی هر بنده ای به زبان امیرالمومنین (علیه السلام)باید شکر گزار و شاکر خدا باشد،یا شکر مدح کند با به دروازه شکرنتیجه مداحی اش معلوم شود لذا خیلی از علمای بزرگ ما این نتیحه را گرفته اند که مقام شاکرین آخرین مقام است حتی آخرین حرکت بندگی شاکربودن است .

حتی در زیارت عاشورا و سجده آخر زیارت که بحث خیلی عظیمی دارد،موضوع شاکرین مشخص می شود. در جملات ابتدایی دعای کمیل و قبل از جمله و بشکرک مادحه آمده است :
واسئلک به جودک … وان توزعنی شکرک .

یعنی خدایا از درگاه جود و کرمت مسئلت می کنم که شکر و سپاست را به من بیاموزی که اگر در مرحله اول این دعای ما قبول شود به مرحله دوم که همان مدح شکر است می رسیم.

منظور از ان توزعنی این است که خدایا باید خودت بیاموزی و بدهی . حال به صورت اکتسابی باشدیااحسانی . پس معلوم می شود این شکر ، خود یک حالت ، پدیده ، اخلاق و فضیلت الهی است که اول خدا باید لیاقت کسبش را بدهد ، لذا کسی که شاکر نباشد ارزشی ندارد .
حتی می گویند کسی که می خواهد به راه شکر برسدباید اول از مردم شروع کند،در آن روایت مشهور و عظیم هم که همیشه در اذهان مردم نیز بوده آمده است:
من لم یشکرالمخلوق لم یشکر خالق، پس موضوع شکر بیان شد.
انسان در شکر فقر خودش را می بیند و هیچ وقت به همراه شکر عجب نخواهد آمد.شکر باعث رد رزائل و کسب فضائل می شود.شکر باعث ازدیاد و اکمال نعمتمی شود که ازآیات و روایات این نکته مشخص می گردد.


حال داریم((وبشکرک مادحه))،((به شکرت مداح شدم و یا مدح شکرت را گفتم))نشان دهنده معنای کلی این جمله نیست و با این قالب جور در نمی آید. کسانی که شاکرند وشکرشان را به زبان می آورند قلیلند که این همان آیه قرآن است که می فرماید:
((و قلیل من عبادی الشکور.))
خداوند در جای دیگر در باره خود می فرماید:((فان الله شاکر علیم))
این آیات تفسیر دارد و نیاز به مفسر است و ما هم قصد تفسیر نداریم ولی به زبان خودمان می خواهیم ظاهر موضوع را بیان کنیم.
این آیه نشان دهنده این است شاکر کسی است که زبانش گویاست و نعمتهای خدا را بیان می کند.گروهی در حین بیان کردن نعمتهای خداوند مردم را نیز به سوی خدا دعوت می کنند.

ما در مقام شکرگزاری دو حالت داریم:حالت تولا این که باید شاکر باشیم و شکر گزار نعمت های خداوند ،مخصوصا آن نعمت عظیم که ولایت کلیه علویه اهل بیت(علیهم السلام)است که در آن ولایت خداهم موجود است.وحالت دوم این که شاکرانی هستند که علاوه بر شاکر بودن باید این شکر گزاری را نشر هم بدهند که به این گروه می گویند ((مداح شکر))چون مداح یا
نوکر خدا واهل بیت(علیهم السلام)کسی نیست که برای روزمره دنیا کاری را انجام بدهد بلکه ما برای او یک نوع رسالت قائلیم.

منبع : سايت استجاب



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 23 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه دوم

 

 

درس رسالت نوکری (جلسه دوم) استاد حاج منصور ارضي

از دیگر بزرگانی که می توان به عنوان بزرگ این راه به وی اشاره کرد، حاج حسن ارضی است. اوصاحب نفسی است که شاگردی مرحوم شیخ محمود نجفی را برای خود فضل می داند و به آن افتخار می کندوبهره مندی خود را از آستان ارباب مدیون حاج اکبر ناظم (رحمة الله علیه) می داند. نوای حاج حسن ارضی سال های مدیدی در صحن و سرای سیدالکریم عبدالعظیم حسنی علیه السلام پیچیده است.

مرد مناجاتی که چهل سال مداوم کمیل امیر المومنین علیه السلام را برای مردم مشتاق به درگاه الهی خوانده است.ایشان اولین استاد خود را حاج آقا شمس فخر می داند. حاج حسن ارضی مداحی را هنر می داند و حرفه معرفی نمی کند.

حاج آقا آرام ایشان را “مجسمه اشک” می دانست و می فرمود:” از آن لحظه ای که حاج حسن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) می آمدگریه می کرد و تا آخر دعای کمیل اشک می ریخت. آن قدر بزرگانه با خواننده های دیگر برخورد می کرد تا راه پیدا کنند و پیشرفت نمایند و با مبتدی ترین خواننده گریه می کرد و مجلس او را گرم می کرد.بالاترین حاجات مردم در دعای کمیل سحر شب جمعه سید الکریم که با نفس حاج حسن ارضی عطر آگین بود برآورده می شد.

 یادم نمی رود یکی از رفقا که بعد از مدتی از خویشان حاج حسن آقا شد، بیماری سختی داشت که وقتی در فاطمیه در منزل حاج حسن آقا خدمت ایشان رسیدیم فرمودند: این درد در سحر شب جمعه درمان می شود و همان هم شد.” از حاج حسن آقا ارضی می توان به عنوان اولین استاد حاج منصور یاد کرد که در زمینه های مختلف مداحی برای او استادی کرده است.
 
در اینجا جا دارد ذکر خیری از مرحوم محبوبی داشته باشیم. مرحوم حاج آقا محبوبی، فردی بود کاسب که شغلش خرید و فروش در و پنجره های قدیمی بود. حاج آقا منصور با خیر از او یاد می کند.مردی که اهل مزاح بود ولی شوخی بیهوده از او نمی دیدند.راه گریه کردن را به قول خود حاج آقا، آقای محبوبی به ایشان یاد داد.
 
حاج آقا منصور ارضی می فرماید:
((سال ۴۱ و ۴۲ که از میدان اعدام به نازی آباد می رفتیم، در هیئتی به نام هیئت صبح های جمعه با ایشان آشنا شدم. او در اولیای خدا بارز بود.تقوی و عزاداری را با هم داشت. می فرمود تا کامل اشک نریختی، ناله نزن . ایشان مورد نظر شیخ رضا سراج بود . حالات گریه را که در روایات آمده را کاملا رعایت می کرد .

گریبان را باز می کرد و آستین را بالا می زد . ایشان برای امام مجتبی (علیه السلام) گریه عجیبی داشت . او یک فرد عادی بود اما وقتی وارد جایی می شد غوغا می کرد . او در مسجد خدا از دنیا رفت . انسان از دیدار او هیچگاه سیر نمی شد . در گریه توجهی به تماشای مردم نداشت .

روز عاشورا که بیرون می آمد روی زمین داغ می نشست و زبان می گرفت و جملاتی از مقتل می خواند و گریه می کرد کانه فرزند خودش از دنیا رفته . یا پدر خودش را کشته اند . او راه گریه کردن را به من یاد داد . براستی آن روایتی که فرموده اند : ((مردها در عزای ما مثل زن بچه مرده گریه خواهند کرد )) مصداقش حاج آقا محبوبی بود .

از دیگر اساتید ایشان می توان به حاج احمد آرونی متخلص به آرام دل ، شاعر اهل بیت (علیهم السلام) اشاره کرد . سوادش مکتبی بود ولی حکمت داشت .ارادت وی به امام زمان (عج) زبانزد است . این نکته را غالبا در آخر شعرهایش می توان یافت . آرام در ردیف صاحب نفسانی بود که بعضا شعرشان مستقیم از دهان ذوات مقدسه به آن ها تفویض شده است .

خود آرام می فرمود شبی فی البداهه در روضه حضرت زهرا (علیها السلام) از زبان علی (علیه السلام) گفتم : ((به پیش مصطفی شرمنده باشم )) بعد که به خانه رفتم بعد از گریه طولانی خوابم برد ، در خواب جمال دل آرای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) و امیر المومنین (علیه السلام) را زیارت کردم و علی با گریه عجیبی برخاستند و به من فرمودند می دانی بقیه اش چیست ؟ و بعد فرمود: (( که زهرا کشته و من زنده باشم )) .

آرام را در شعرهایش می توان شناخت . پیرمرد خانه نشینی که حماسه آفرین بود . نقش آرام دل را در شلمچه باید از نوارهایی پرسید که صدلی سینه زدن شهدا هنوز در آن محفوظ است . اگر غوغای کنار علقمه در مسجد جامع تهران به تصویر درآمد و خیلی ها با همان شور و حال رفتند و شهید شدند ، اثر شعر آرام و سبک آرام بود . او با تمام آرامش خود شور و ولوله بپا می کرد:

کنار علقمه شد غوغا
حرم دیگر ندارد سقا
واویلا واویلا واویلا

یادگار مرحوم حاج احمد آرونی (آرام دل):

 کنار علقمه شد غوغا
حرم دیگر ندارد سقا
واویلا واویلا واویلا

منبع:سايت استجاب



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 22 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه اول

 

 

درس رسالت نوکری (جلسه اول) استاد حاج منصور ارضی

((هنوز با مرحوم چمنی آشنا نشده بودم. آقا شیخ محمود رحمة الله علیه در مسجدی در خیابان استخر صحبت و موعظه می فرمودند ، هیئتی هم بود به نام عشاق الحسین(علیه السلام) واقع در نازی آباد . آنجا هم می رفتیم . آقا شیخ محمود ، اصول دین می فرمودند . مسجدی را که در خیابان استخر ایشان منبر می رفتند ، اوایل انقلاب خراب کردند . خدا لعنت کند کسانی را که حرمت آن مسجد را نگه نداشتند . آقا شیخ محمود تحریری حقیقتا استاد اخلاق بودند .

هرکسی پای درس ایشان می نشست اگر اهل دیانت بود ، کسب فیض می کرد . اکثر کسانی که اطراف ایشان بودند از افراد مومن بودند. رسم ایشان در منبر رفتن بر این منوال بود که سلام و حمد و ثنای خدا را که انجام می داد چند خط شعر یا روضه می خواند و دل حاضرین و مجلس را تطهیر می کرد . هرکه پای منبر ایشان می نشست دلبستگی اش به دنیا کم می شد . یادم هست خود ایشان زندگی شاده ایی داشت .

بعضی از فرزندان ایشان الان عالم هستند . مرحوم شیخ محمود نجفی چندین بار به بنده فرمودند که من (شیخ محمود نجفی) در چند درس شاگرد شیخ محمود تحریری بوده ام . آقا شیخ محمود تحریری گرچه سن شریفش از سن شیخ محمود نجفی بیشتر بود ، ولی با این حال بعد از شیخ محمود نجفی از دنیا رحلت فرمود . ایشان هنگام تکبیره الاحرام نماز مغرب و عشا از دنیا رحلت فرمودند . مرحوم تحریری در بحث فلسفه و عرفان و دروس حوزوی قوی بودند .

این قبیل افراد دیگر نایاب هستند. البته خدا هیچ وقت بی حجت نمی ماند و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم هیچگاه بدون حجت نخواهند ماند . آقا شیخ محمود تحریری در باب گریه و نوکری ،بدون حرف درس می دادند.

 از دیگر کسانی که می توان بعنوان واسطه فیض برای حاج منصور، به وی اشاره کرد ، شیخ محمود نجفی است . مرد صاحب کرامتی که خود نوحه خوان اباعبدالله الحسین بوده است . ایشان قبل از اینکه به دروس حوزوی روی بیاورند نوحه خوان بوده اند .

دروس حوزوی را از ابتدا نزد آقا سید احمد خوانساری (ره) شروع نمودند . حضرت امام (قدس سره) بارها به تقوای آقا سید احمد خوانساری اشاره فرموده اند . شیخ محمود نجفی مسئول هیئت جمعیت حسینی تهران بود و یک منبری قوی بود . با این وجود فقط دهه اول محرم را منبر می رفتند و در ایام سال منبر نمی رفتند .

حاج آقا ارضی می فرماید : ( تفاوت سنی ما با ایشان زیاد بود ولی عجیب بود که نشاط جوانی در ایشان موج می زد . من اگر پیرم ولی عشق جوان دارم هنوز . یکی از نکات بارز ایشان این بود که اول شوخی و مزاح می کردند و بعد مسایل دینی را مطرح می کردند .

شیخ محمود نجفی (ره) به ایام صادقیه خیلی توجه می فرمود . بزرگانی همچون آیه الله امامی کاشانی و شهید هاشمی نژاد برای ایشان منبر می رفتند . مرحوم آیه الله آقا سید احمد خوانساری هم در ایام صادقیه یک روز به روضه آقای نجفی تشریف می آوردند .حاج آقا منصور می فرمودند : (( همیشه بالای محراب آقای نجفی عکس حرم اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نصب بود .

ایشان خیلی با سند و قوی روضه می خواندند . وقتی در بازار سینه زنی می کردیم ، ایشان مثل مردم عادی با سر و پای برهنه در دسته عزاداری شرکت می کردند و برای مردم در بازار حرف می زدند و با این که صدایش گرفته بود ، صدایش به همه می رسید .

این کار ایشان شبیه به تصرف بود . هنوز یادم نمی رود ، دهه اول محرم سال آخری که در قید حیات بودند ، خود را به زیر پای سینه زنان امام حسین (علیه السلام) انداخت و می فرمود دوست دارم به این وسیله پاک و مطهر اربابم را زیارت کنم و همان سال در اربعین ارباب بی کفنش از دنیا رفت و عزایش با عزای سیدالشهدا (علیه السلام) یکی شد . تربت پاک آن مرحوم در ((قبرستان نو )) واقع در شهر مقدس قم قرار دارد .

یکی دیگر از اساتید وی در وادی مناجات مربی عالیقدری برای حاج منصور ارضی بوده است ، آقا سید علی میرهادی است . خود حاج آقا ارضی می فرماید : (( از کودکی با پدرم به مسجد امین الدوله می رفتیم. آن وقت ها در ماه مبارک رمضان ایشان مناجات می خواندند.

شب اول را به علت اینکه معلوم نمی شد ماه رمضان است یا نه مراسم رسمی صورت نمی گرفت. بعد از انقلاب ما با مرحوم چمنی و رفقای دیگر ماه رمضان را دیگر صد در صد می رفتیم. یعنی اگر قبل از انقلاب چند شب می رفتیم،بعد از انقلاب دیگر هر شب می رفتیم.

غیر از شب های احیا که خودمان هیئت داشتیم. ایشان در تعبیر و تفسیر دعا ید طولایی داشتند؛ دعاهایی مثل ابوحمزه، افتتاح ویستشیر. سال آخری که در قید حیات بودند مجلس نگرفتند و وقتی در مشهد خدمت ایشان رسیدم، فرمودند:در رویای صادقه دیدم که بلندگو را از مقابل من برداشتند. دریافتم که امسال به میهمانی خدا می روم.))

وقتی از ایشان درخواست سفارش و وصیت کردم این فراز زیبا از دعای کمیل را برای من خواندند که والدوام فی الاتصال بخدمتک.
والسلام

منبع:سایت استجاب



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 21 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]