اشعار عید مبعث
آن که رخسارۀ او رنگ محبّت دارد
نور توحید بود آن چه به طلعت دارد
بی وضو جن و ملک نام نکویش نبرند
نام او نزد خدا عزّت و حُرمت دارد
نام او هست صفا بخش دل اهل جهان
که به اندازۀ فردوس طراوت دارد
اوست خورشید نبّوت که ز روز خلقت
مهر او در دل هر ذرّه اقامت دارد
این همان محیی دین است که از روز ازل
به روی شانۀ خود مُهر نبّوت دارد
این همان سرو سرافراز و همیشه سبز است
که به سر در همه جا ابر کرامت دارد
این همان واسطۀ مبدأ فیض ازلی است
که ز انوار خدا نور بصیرت دارد
این همان سورۀ نور است به قرآن مبین
که دراین آیه خداوند بشارت دارد
این همان شاخۀ طوباست که در فردوس است
این همان عطر نفیس است که جنت دارد
کرد خورشید نبّوت ز حرا تا که طلوع
آسمان دید به رخ نور هدایت دارد
همه ذرّات در آن روز به حیرت دیدند
که به قدقامت خود شور قیامت دارد
سند روشن توحید پرستی با اوست
همرهش مژده ای از صبح سعادت دارد
در ره عشق سبکبال ترین عاشق اوست
گرچه بر شانۀ خود کوه رسالت دارد
تا به معراج خدا سیر وسفر کرد شبی
آن که جبریل به او عشق و ارادت دارد
در حرمخانۀ حق محرم اسرار خداست
با خدا شب همه شب اوست که خلوت دارد
اوست پیغمبر رحمت که به پای میزان
برهمه اهل جهان لطف و عنایت دارد
ای وفائی به گل روی محمّد صلوات
بُردن نام رسول است که لذّت دارد
سید هاشم وفایی
*********************
تا مهر و ولا به سینه ها دمساز است
تا بـاب عنــایت الهی بـاز است
از فرش به عرش وز ازل تا به ابـد
گلبانگ محمّدی طنین انداز است
سید هاشم وفایی
*********************
هردل که فروزنده چو مهر و ماه است
از بعثت پیغمبـــر مــا آگــاه است
آئینـه ای از نور خـــداونــدی او
ذکر صلــوات بر رســول الله است
سید هاشم وفایی
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: عید مبعث
برچسبها: اشعار عید مبعث مهدی وحیدی