حضرت حمزه (ع)

حمزه که جان عالم و آدم فداي او

لب باز مي کنم که بگويم رثاي او

مردي که در شجاعت و هيبت نمونه بود

در غيرت و شکوه و شهامت نمونه بود

 شير خدا و شير نبي فارس العرب

در انتهاي جاده ی مردانگي، ادب

 هم يکه تاز عرصه ی جنگ و نبردها

هم آشناي بي کسي اهل دردها 

هنگام رزم و حادثه مردي دلير بود

خورشيد آسماني و روشن ضمير بود

 شب هاي مکه شاهد جود و کرامتش

گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش

 او صاحب تمام صفات حميده بود

دل را به نور حضرت حق پروريده بود

 الگوي اهل سرّ و يقين بود طاعتش

يعني زبانزد همه مي شد عبادتش

 در آسمان مکه ی دلها ستاره بود

بر قلبهاي خسته اميدي دوباره بود

 یوسف رحیمی 



موضوعات مرتبط: حضرت حمزه(ع) - شهادت
[ 31 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

حضرت حمزه (ع)

بوی خون آید از دل صحرا

خاک عالم به سر چه رخ داده

بین لشگر به پاشده غوغا

حمزه دیگر ز پای افتاده

** 

مصطفی را خبر کنید آید

تاکه دستان هنده(لع) را گیرد

دیر اگر  آید از تماشای

بدن پاره پاره می میرد

 **

یوسفی گیر گرگ افتاده

وای برحال پیکر حمزه

فکر پوشاندن تن او باش

آیداز راه خواهر حمزه

** 

زخم این سینه را به هم آور

بر دعا دست خویش بالا کن

زود بر پیکرش عبا انداز

فکر گیسوی خواهرش را کن

** 

سرزمین احد غبار آلود

گرچه از شور و گریه ها غوغاست

حمزه و هر بلا سرش آمد

گوشه ای از غروب عاشوراست

 **

کی به پیش نگاه این خواهر

تشنه لب سر ز تن جدا کردند

بهر تشییع پیکری بی سر

ده نفر نعل تازه آوردند

 **

همه افتخار دخترها

به عموهای خوش قد و بالاست

سنت درد دل کنار عمو

ارث اولاد حضرت زهراست

 

قاسم نعمتی

**



موضوعات مرتبط: حضرت حمزه(ع) - شهادت
[ 30 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

شاهنشه اریکه ي قدرت ابا الحسن

اسطوره ي صلابت و غيرت اباالحسن

ياوالي الولي، يدحق، بنده ي خلف

يا مظهر العجايب عالم، شه نجف

يعسوب دين ملك زمين تا الي الابد

يا قاهرالعدو، يل خيبر شكن مدد

تو خانه زاد حضرت سبحاني اي علي

پرچم به دست قله ي عرفاني اي علي

حبل المتين وحصن ِحصيني بدون شك

راه نجات اهل يقيني بدون شك

وَسابقون واقعه يعني ابوتراب

درياي فيض واسعه يعني ابو تراب

فرمانرواي عالم امكان اباالحسن

اي پادشاه دولت شاهان اباالحسن

اي شرزه شير، اي اسدالله غزوه ها

استاد درس رزم علمدار كربلا

دستان تو ستون سماوات و كائنات

سكان چرخ دادن و چرخاندن كرات

همزاد گردبادي و از نسل آتشي

وقتي به روي دشمن دين تيغ مي كشي

آري تو ذوالفقار خداوندي اي علي

تمثال اقتدار خداوندي اي علي

پا روي شانه هاي پيمبر گذاشتي

حتي ز عرش، پاي فراتر گذاشتي

مرآت جلوه هاي كريمانه ي خدا

اي ساقي قمررخ ميخانه ي خدا

از باغ هاي خلد خداوند با يقين

تنها به عشق شيعه شدن آمدم زمين

آن تيغ تان واين سرما يا ابوتراب

مولا بزن فداي شما، يا ابوتراب

اينجا به جرم حب شما سنگ خورده ام

دنيا نهاده خيش ملامت به گرده ام

مرغ جنون دل سر گلدسته ي شماست

منصورشهرعشق توام، دارمن كجاست؟

اي شب شكن، اميرقلندر مرام مر

اي خرقه پوش خسته نفس، پيركوچه گرد

آقا تو آفتاب فروزان كوفه اي

شب ها هميشه فكر يتيمان كوفه اي

آهنگ گام هاي تو شور كليم ها

زيباترين سرود به گوش يتيم ها

امشب دوباره كيسه سر دوش مي بري

اي كاش از محله ي ما نيز بگذري

آقا شما چرا؟ به خدا بنده  نوكرم

اين كيسه را اجازه بده من بياورم

ديدم تو را كه بر رخ ماهت نقاب بود

بر دور دست هاي تو جای طناب بود

در دست پينه دار تو فانوس ديده ام

در چشم خيس تان غم ناموس ديده ام

وحید قاسمی

 



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 29 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

دارد شروع می شود این شعر با علی

صل علی محمد و صل علی علی

هرکس دلش به زلف کسی بند خورده است

ما بند خورده است به زلف شما علی

خیبر گشا ،یتیم نواز و غریب...،آه

من مانده ام خدا به تو گویم و یا علی

بر روی سردر حرم کبریا ،خدا

با خط خود نوشته تو را با طلا علی

شیر خدا و حیدر کرار و مرد رزم

تفسیر محکمی است تو را انما علی

ما را ببخش، شیعه ی خوبی نبوده ایم

تو را به جان فاطمه، یا مرتضی علی

این شعر پیشکش به علی شد به این امید

شاید کند گوشه ی چشمی به ما علی

نادر حسيني

*******



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 27 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

بیا دوباره برای ما بخوان تو خطبه‌ی خلقت را

که پرده پرده فرو ریزی از این زمانه جهالت را

نه خالِ «نقطه» تو می‌خواهی، نه گیرِ خطّ «الف» هستی

بدون خال و خط آوردی چه خوش عروس بلاغت را

چه اتفاق پر از نوری در ارتفاع دلت رخ داد؟

که از زبان تو جاری کرد هزار چشمه‌ی حکمت را

بگو برای زمینی‌ها از آسمان و از اسرارش

تویی که چشم خدا هستی که دیده غیب و شهادت را

آهای صاحب انگشتر! دلم چه خوش شده حالا که

به دست‌های تو بخشیدند کلید آتش و جنت را

حدود مُلک تو دل‌هایی است که گِرد روح تو می‌چرخند

چه باک اگر که بیندازی شبی مهار خلافت را

برای اینکه بفهمد عقل، گره گشای جهان عشق است

پر از شکوه «دیانت» کرد دلت قطار «سیاست» را

ابوتراب غزل‌هایم! لغات من همه از خاکند

تو روح دادی و باور کرد دلم وقوع قیامت را

دویده قنبر و می‌ترسد ببخشی‌اَش تو به اعرابی

چه کرده‌ای تو که از رو بُرد کرامت تو سخاوت را

علی پرست گناهش چیست؟ که تو شبیه خدا هستی

چرا که آینه هم اینقدر نشان نداده شباهت را

نماز رو به نجف چندی است نخوانده‌ام من و بیمارم

مریض گشته‌ام از وقتی که ترک کرده‌ام عادت را

برادران مسلمانم! قسم به کعبه که حیرانم

چگونه دم زده‌اید از عشق بدون آنکه ولایت را...

پرآب تر شده چشمم از قنات‌های مدینه، تا

به دست شیر خدا دیدم طناب‌های اسارت را

من و تو آن دو خطیم آری به هم رسیده به ناچاری

خط شکسته‌ چه دارد جز همین دو بیت ارادت را

قاسم صرافان

********



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 26 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

بیا دوباره برای ما بخوان تو خطبه‌ی خلقت را

که پرده پرده فرو ریزی از این زمانه جهالت را

نه خالِ «نقطه» تو می‌خواهی، نه گیرِ خطّ «الف» هستی

بدون خال و خط آوردی چه خوش عروس بلاغت را

چه اتفاق پر از نوری در ارتفاع دلت رخ داد؟

که از زبان تو جاری کرد هزار چشمه‌ی حکمت را

بگو برای زمینی‌ها از آسمان و از اسرارش

تویی که چشم خدا هستی که دیده غیب و شهادت را

آهای صاحب انگشتر! دلم چه خوش شده حالا که

به دست‌های تو بخشیدند کلید آتش و جنت را

حدود مُلک تو دل‌هایی است که گِرد روح تو می‌چرخند

چه باک اگر که بیندازی شبی مهار خلافت را

برای اینکه بفهمد عقل، گره گشای جهان عشق است

پر از شکوه «دیانت» کرد دلت قطار «سیاست» را

ابوتراب غزل‌هایم! لغات من همه از خاکند

تو روح دادی و باور کرد دلم وقوع قیامت را

دویده قنبر و می‌ترسد ببخشی‌اَش تو به اعرابی

چه کرده‌ای تو که از رو بُرد کرامت تو سخاوت را

علی پرست گناهش چیست؟ که تو شبیه خدا هستی

چرا که آینه هم اینقدر نشان نداده شباهت را

نماز رو به نجف چندی است نخوانده‌ام من و بیمارم

مریض گشته‌ام از وقتی که ترک کرده‌ام عادت را

برادران مسلمانم! قسم به کعبه که حیرانم

چگونه دم زده‌اید از عشق بدون آنکه ولایت را...

پرآب تر شده چشمم از قنات‌های مدینه، تا

به دست شیر خدا دیدم طناب‌های اسارت را

من و تو آن دو خطیم آری به هم رسیده به ناچاری

خط شکسته‌ چه دارد جز همین دو بیت ارادت را

قاسم صرافان

********



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 25 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

نوشته شده در عرش خدا با قلم حيدر كرار

 خدا خلق نمودست زمين را و زمان را زغبار حرم حيدر كرار

بهشت و همه آنچه در آن هست فداي غبار قدم حيدر كرار

بود خشم خدا برلب تيغ دودم حيدر كرار

رسولان اولوالعزم نمك خورده جود و كرم حيدر كرار

اميري و دليري و همه كاره عالم شدن اينها همه يك فضل كم حيدر كرار

بدانيد اگر كعبه شده قبله حق بوده ز يمن قدم حيدر كرار

علي كيست همان شاه كه عالم به كف اوست

خدايي شدن عالم هستي هدف اوست

همه آبروي اهل زمين اهل سما از شرف اوست

بدانيد همه مركز عالم نجف اوست

علي كيست هماني كه خدا خوانده ثنايش

همانيكه كعبه دريده دل خود را به هوايش

هماني كه نشسته دل زارم چو كبوتر لب بامش

هماني كه خداييست كلامش ،مرامش،نمازش،قعودش،سجودش ،قنوتش و قيامش

همانيكه خــــــــــــــدا داده سلامش

علي كيست همان مالك عقبي علي كيست همان صاحب دنيا و همان صاحب دلها

علي كيست هماني كه خدا داده به او هستي خود را و هستي خدا كيست بجز حضرت زهرا

علي كيست همانيكه دهد خاتم شاهانه گدارا

همانيكه حسينش به جهان كرده الم كرب و بلا را

همانيكه ابوالفضل از او درس گرفتست وفا را

هماني كه بود همت او،غيرت او ،‌هيبت او در نفس زينب كبري

همان زينب كبري كه با خطبه مردانه طرفدار علي گشت

وزان خطبه خداوند بدهكار علي گشت

********



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 24 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

 با يك نگاه محرم اسرار مي شوم

 پروانه وار ميثم تمار مي شوم

 كار از جنون و مستي و ديوانگي گذشت

 « يك دم علي علي نكنم هار مي شوم»

 از خواب مرگ گر ز مزارم گذر كني

 من با صداي پاي تو بيدار مي شوم

 تنها به اين خوشم كه قدم رنجه مي كنيد

 هنگام مرگ لايق ديدار مي شوم

 تو قاتل مني،همه ي شهر شاهد است

 با حلقه هاي زلف تو بر دار مي شوم

 غير از غلامي تو به دردي نمي خورم

 بيرون كني!؟ به فاطمه بيكار مي شوم

وحید قاسمی

*******



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 23 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

تو بی ابتدایی و بی انتها

شبیه پیمبر شبیه خدا

تو آن سمت دروازه ی باوری

همانجا که می خوانمش ناکجا

تو بالاترین نقطه باوری

معما ترین نقطه زیر با

مقرب ترین جلوه ی لم یلد

و لم یولد آیه های خدا

تو آن خواهش سبز سجاده ای

قنوت نماز شب انبیا

بیا با پرو بال کروبیان

بزن وصله این گیوه ی پاره را

مرا آن طرف ها اگر راه نیست…

شما لااقل این طرف ها بیا

من از آب چاه شما خورده ام…

که حالا شدم تشنه ی کربلا

*******



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 22 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

یکجا و ناگهانی دل می بری علی!

آنقدر دلبری تو که کم کم نمی شود

من حاضرم قسم بخورم بی حضور تو

هـرگز بساط عشق فراهم نمی شود

هر قامتی که محض ادب خم شود برات

در زیر هیچ درد و غمی خم نمی شود

یوم الحساب قطعا ازعاشقان تو

یک تار مو نصیب جهنم نمی شود

هر جا که از تو یاد شود، در خیال ها

جز نقش کوهمرد مجسم نمی شود

دنیا چقدر ریخت و پاش است بعد تو

هر کار می کنند منظم نمی شود

*******************



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 21 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

باید که تو را حضرت منان بنویسد

در حد قلم نیست که قرآن بنویسد

هر دست گدایی که به سوی تو دراز است

مفهوم قنوتی است که در بین نماز است

سمت حرم توست دلم باز روانه

((ای تیر غمت را دل عشاق نشانه))

ایوان دلم خاک، طلایی بده مولا

قدری به من خسته بهایی بده مولا

آن چیست که در حج و طواف است...؟نشانه است

((مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است))

تکفیر نما عقربه ی قبله نمارا

چون اوست که سمت تو نشان داده خدا را

احمد(ص) به خدا غیر علی(ع) یار نمی خواست

پیغمبر ما همسفر غار نمی خواست

رفتند به بیراهه و خوردند به بن بست

((تا بوده علی(ع) بوده و تا هست علی(ع) هست))

بر اسب سوار است قیامت شده بر پا

دشمن به فرار است ازین حالت مولا

شمشیر کشیده است که لشگر بگشاید

باید برود یک تنه خیبر بگشاید

«یا قادر» و «یا قاهر» و «یا فاتح» و «یا هو»

این جرأت و این هیبت و این قدرت بازو...

مخصوص علی(ع) هست علی(ع) شیر خداوند

آن یکه جوانمرد به تعبیر خداوند...

...از ترس ز دستان عدویش سپر افتاد

((با خشم علی(ع) هرکه در افتاد ور افتاد))

احمد(ص) زند آیا نفسی غیر علی(ع)...؟نه

بالا برود دست کسی غیر علی(ع)...؟ته

((من کنتُ)) که بر حیدر کرار (ع)رسیده است

حقّ است و سرانجام به حقدار رسیده است

مجید تال

********



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 20 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

مرا در تن بود تا جان علی گویم علی جویم

 بجنبد تا رگم در جان علی گویم علی جویم

  ز پیدا و ز پنهانم همین یک حرف را دانم

 که در پیدا و در پنهان علی گویم علی جویم

 اگر اهل خراباتم وگر شیخ مناجاتم

 به هر آئین ، به هر دستان علی گویم علی جویم

 علی دین است و ایمانم ،علی درد است و درمانم

 چه با درد و چه با درمان علی گویم علی جویم

 علی حلال مشکل ها ،علی آرامش دلها

 کند تا مشکلم آسان علی گویم علی جویم

 اگر در خانقه افتم وگر در میکده خفتم

 به هر معموره و ویران علی گویم علی جویم

 ز مهر او سرشت من ، جمال او بهشت من

 هم اندر روضه ی رضوان علی گویم علی جویم

 علی باب الله عرفان ،علی سرالله سبحان

 به نور دانش و عرفان علی گویم علی جویم

 اگر درویش و مسکینم وگر دیندار و بی دینم

 چه با کفر و چه با ایمان علی گویم علی جویم

 اگر تسبیح می گویم وگر زنار می جویم

 به هر اسم و به هر عنوان علی گویم علی جوی

 ز سوره سوره ی قرآن ، ز یاسین و ز الرحمان

 به هر آیه ز هر تبیان علی گویم علی جویم

 اگر از وصل خوشحالم وگر از هجر نالانم

 چه با وصل و چه با هجران علی گویم علی جویم

 به محشر چون برآرم سر ، به نزد خالق اکبر

 به گاه پرسش و میزان علی گویم علی جویم

موافق

*********



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 19 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

 اجرا شده توسط حاج محمود کریمی:

قطره ای بودم وچکیده شدم

سمت دریای تو کشیده شدم

بارهاست سنگ عاشقی خوردم

باز اطراف عشق دیده شدم

اشهدصبح وظهروشام توام

کز روی ماذنه شنیده شدم

تا که وحی ترا به شانه نهم

مثل جبیریل آفریده شدم

از درخت ولایت طوبی

مثل یک سیب سرخ چیده شدم

چارده قرن من نمک زادم

از اهالی حیدر آبادم

آب پیدا شده نگاه کنید

چشمه دریا شده نگاه کنید

وقت وقت نزول دادن من ...

...کنت مولاه شده نگاه کنید

تا دوباره همه طواف کنند

کعبه ای پا شده نگاه کنید

پسر حضرت ابی طالب

شاه دنیا شده نگاه کنید

کوری چشم های آن سه نفر

علی آقا شده نگاه کنید

یاعلی یاابالحسن ای شاه

اشهدانک ولی الله

به نگاهت کمی نقاب بده

فرصتی هم به آفتاب بده

تا رطب های من شود باده

نخل جان مرا شراب بده

کمی از زیر پای سجاده ات

تا شود تربتم تراب بده

از خودت از بیان شرح خودت

دست پیغمبران کتاب بده

تا که امشب جهان فدات شود

به جهان حق انتخاب بده

ای بزرگ شگفت ناپیدا

ای امیر شریف بی همتا

آفتاب عشیره ی مجنون

قبله گاه قبیله ی لیلا

پادشاه حجاز ونان بر دوش

زخمی بار کیسه ای خرما

ما کجا وزیارتت خورشید

تو کجا و کوچه های این دنیا

تندتر میزند به نام شما

تبش قلب حضرت زهرا

نام تو فتح باب پیغمبر

در حوالی لیله الاسرا

نام تو نیل می شکافد باز

نام تو زهره میدرد هرجا

نام تو میشود رجز وقتی

تیغ عباس میکند غوغا

مادرم گفت جای لالائی

تا که خیزم به نام تو برپا

ذکری از والی الولی گفتم

راه افتادم وعلی گفتم

خواست حق آنچه میدمد گردد

چهره ات جلوه ی احد گردد

خواست حق تا که در احد آئی

که شرف با تو مستند گردد

خواست حق تا که طاق ابرویت

قبله ی جان الی الابد گردد

یاد تو ذکر موج دریاهاست

لحظه هائی که جزر ومد گردد

رد پای تو را نمی یابم

عرش حتی اگر رصد گردد

مرتضی مرتضی ست در همه حال

گرجهان جمله عبدود گردد

نفسی ده سینجلی گوییم

صدو ده بار یا علی گوییم

گردوخاکی میان میدان است

رزم گاهی دوباره حیران است

ابروانی کمی گره خورده

لحظه ها لحظه های طوفان است

ماندن اینجاچقدر ناممکن

مردن اینجا چقدر آسان است

لشگری را به خویش پیچانده

ذوالفقاری که گرم جولان است

حول روز قیامت آمده است

یا نه شیرخدا رجز خوان است

دستمال نبرد خود را بست

یعنی این کوه گرم طغیان است

هیبتش کوه را زمین زده ست

هر سپاهی از آن پریشان است

پهلوان پروری که می بینی

از نژاد امین رضوان است

این که پیچیده لافتی باشد

بانک تکبیر از خدا باشد

حب حیدر بود اساس نماز

عجلوا بالصلوه قبل الفوت

مهر او مایه ی حیات همه

عجلوا بالحیوه قبل الموت

بس بود واژه های تکراری

مدح خوانم ز بهر نوکر تو

مرده راجان تازه می بخشد

خاک پای غلام و قنبر تو

**



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 18 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

عید غدیر

جلوه گران عشق كه خونم حلالشان

پيغمبر و على كه نبينم ملالشان

 

درياى علم حق به تموّج رسيد و پس

بر ساحل غدير خم افتاد فالشان

 

تا بر فراز منبر عالم قدم زنند

صدها فرشته فرش نمودند بالشان

 

دست خدا ز دست نبى قد كشيده است

هريك رسيده‏اند به اوج كمالشان

 

كوزه گران عالم عشقند اين دو دست

چيزى نمى‏شود كه بسوزد سفالشان

 

عالم در اين كتاب ز يك نقطه كمتر است

سر بسته گفته‏ام به تو مقدار مالشان

 

نعلينشان ز خاك طبيعت منزّه است

خورشيد و ماه ميوه خام خيالشان

 

اينجا مجال زمزمه‏هاى بلال نيست

زيباترين مؤذن هستى‏است خالشان

 

قبل از شروع خلقت اين خلق بوده‏اند

يعنى كه از خداى بپرسيد سالشان

 

دنيا نبود ظرف ظهور على و آل

تاكند و اين پياله نباشد مجالشان

 

رضا جعفری



موضوعات مرتبط: عید غدیر
[ 17 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

 

ای عبور سبز نخلستان بدوش

باز هم از ذهن نخلستان بجوش

 

تیغ دستت بسکه بر صحرا نشست

شد کویر از دست تو خرما فروش

 

یوسف آهِ تو عمری بین چاه

می وزد در خویش و می گرید خموش

 

کودکی دارد صدایت می کند

کفشهای وصله دارت را بپوش

 

باز هم از کاسه ی طفل یتیم

شربت شام تجلی را بنوش

 

رضا جعفری



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 16 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

امشب هوای باغ نگاهم بهاری است

واژه به واژه کار دلم بیقراری است

 

باران و رود و چشمه و دریا قلم شدند

برگ درخت و بال ملک دفترم شدند

 

بیتابم امشب و تب شعری گرفته ام

با جمع شاعران شب شعری گرفته ام

 

سعدی! نگاه کن به رخش باز جان بگیر

ازباغ های نخل علی ((بوستان )) بگیر

 

حافظ! بیا و شاعر این بارگاه باش

یعنی((غلام شاه جهان باش و شاه باش))

 

پژواک بی نهایت خورشید نور او

ای مولوی زشمس جمالش  بگو  بگو...

 

((شیر خدا و رستم دستانم آرزوست))

چون نام رستم آمده اینبار وقت اوست

 

فردوسی! از شکوه نبردش چه دیده ای

آیا شجاعت علوی را شنیده ای؟!

 

قطبین عالم است سر تیغ ذوالفقار

از ضربه های دستش ((لا یمکن الفرار))

 

نیما! برای پیرهنش شعر نو بگو

از سادگیش از نمک و نان جو بگو

 

او از هجوم زخم زبان خون به دل شده

سهراب! در مسیر علی آب گل شده

 

قیصر! میان کوچه علی سر به زیر شد

عمر گلش بگو چقدَر زود دیر شد...

 

مجید تال

********************



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 15 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

خواستم عشق را نظاره کنم

چشم‌ها را پر از ستاره کنم

 

خواستم تا که از شب شعرم

قطعه‌ای نذر جشنواره کنم

 

عشق فرمود نذر نام علی

صد و ده بار استخاره کنم

 

گر که شعری قشنگ می‌خواهم

به علی بیشتر اشاره کنم

 

می‌‌شود با حروف نام علی

وزن اشعار را اداره کنم

 

جای دارد به وصف این آقا

هر چه می‌بینم استعاره کنم

 

گر چه اینها به ما نمی‌گنجد

بحر در کوزه‌ها نمی‌گنجد

 

هر صفا با علی صفا دارد

هر کسی با علی خدا دارد

 

روی قلب ستاره بنویسید

مثل آقای ما کجا دارد

 

چه کسی جز امام اول ما

پسرش شهر کربلا دارد

 

هر چه دارد مسیح مریم از

خاک نعلین مرتضی دارد

 

وقت معراج جز علی چه کسی

جا به دوش فرشته‌ها دارد

 

یا کدامین بزرگ در دنیا

دور خود اینقدر گدا دارد

 

عشق اگر عشق هم بود تنها

با ولای علی بها دارد

 

آیت والی الولی مددی

صد و ده بار یا علی مددی

 

صاحب رودخانه کوثر

دست پرورده‌اش بود بوذر

 

آن امامی که در زمان نماز

می‌دهد در رکوع انگشتر

 

آنکه در لابلای جنگ احد

با نود زخم میکند محشر

 

آن بزرگی که کار کوچک او

کندن چارچوبهٴ خیبر

 

آن جوانی که عبدودها را

با یکی ضربه میکند بی سر

 

ذکر هر پهلوان به میدانها

اسدالله یا علی حیدر

 

آنکه محضش وقوع ردالشمس

می‌شود با دعای پیغمبر

 

دافع سیئاتمان حیدر

عجلوا بالصلاتمان حیدر

 

کاش میشد خطابمان بکند

با نگاهی شرابمان بکند

 

کاش میشد ابوتراب جهان

زیر پایش ترابمان بکند

 

تو دعا کن نیاید آن روزی

که بخواهد جوابمان بکند

 

ما گناه کبیره‌ایم اما

کاش آقا ثوابمان بکند

 

ما گروه دعای نامقبول

باید او مستجابمان بکند

 

مثل قنبر دوباره ما را هم

چه شود انتخابمان بکند

 

کاش میشد که خون ما ریزد

در ره عشق آبمان بکند

 

یا علی یا مسبب الاسباب

ما رعیت فقط شما ارباب

 

ای وجود توبرکت عالم

ای منا ای صفا و ای زمزم

 

افتخار عشیرهٴ حوا

ایلیای قبیلهٴ آدم

 

نظر شبّر و شبیر شما

بی دوا درد را کند مرهم

 

ذکر نام تو را خدای ودود

می‌نویسد به حلقهٴ خاتم

 

بر بلند سه تیغ عاشورا

زده عباستان فقط پرچم

 

کاش میشد مرا نگهداری

مثل مقداد و قنبر و میثم

 

عارفم یا علی مدد گویم

ذکرتان را الی الابد گویم

 

علی زمانیان

********************

 



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 14 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

من همان زائري که مي داني

بيقرار از تب پريشاني

 

عابر کوچه هاي دلتنگي

خسته از روزهاي حيراني

 

مردي از خانواده سلمان

عاشقي از تبار ايراني

 

تشنة يک نگاه دلجويت

تشنة آن شراب روحاني

 

در نگاهم عريضه اي دارم

که تو آن را نگفته مي خواني

 

ذره اي هستم آفتابم کن

خاک راه ابوترابم کن

 

از نگاهت حيات مي ريزد

سرّ صبر و صلات مي ريزد

 

از تجلي روشن ذاتت

جلوه جلوه صفات مي ريزد

 

دستگير هميشة عالم

از رکوعت زکات مي ريزد

 

از کراماتِ دست تو رزقِ

همة کائنات مي ريزد

 

لب اگر واکني زمين و زمان

هستي اش را به پات مي ريزد

 

تشنة خاک بوسي نجفم

خاک راهت برات مي ريزد

 

روز محشر ز تار و پود عبات

بادبان نجات مي ريزد

 

همة عمر در پناه توام

شيعة مذهب نگاه توام

 

عشق و روح و روان پيغمبر

ماه هفت آسمان پيغمبر

 

با تو تکليف عشق روشن شد

آفتاب جهان پيغمبر

 

تار موي تو عروه الوثقي

به تو بسته ست جان پيغمبر

 

ساقي کوثر رسول الله

پدر خاندان پيغمبر

 

جانشيني حق فقط با توست

که تو داري نشان پيغمبر

 

کوثر وصف تو شنيدن داشت

دم به دم از زبان پيغمبر:

 

«أنت خير البشر» علي جانم

«من أبي قد کفر» علي جانم

 

کعبه و زمزم و صفا حيدر

مروه و مشعر و منا حيدر

 

قبلة مسجد الحرام علي

صاحب خانة خدا حيدر

 

شور اعجاز ليله الاسري

روشني شب حرا حيدر

 

اولين ياور رسول الله

هستي ختم الانبيا حيدر

 

السلام عليک يا مولا

السلام عليک يا حيدر

 

يثرب و کاظمين و سامرّا

نجف و طوس و کربلا حيدر

 

آيه آيه حقيقت جاري

کوثر و قدر و هل أتي حيدر

 

معني روشن کتابُ الله

اي صراطُ السَّعادَه بابُ الله

 

روشني عبادت زهرا

قامت تو قيامت زهرا

 

مات و مبهوت مانده جبريل از

بي کران ارادت زهرا

 

و غدير نگاه روشن تو

بهترين روز حضرت زهرا

 

ديدني بود در حمايت تو

آن همه استقامت زهرا

 

گفت مختص شيعيان تو است

روز محشر شفاعت زهرا

 

شور لبخند توست يا زهرا

ذکر سربند توست يا زهرا

 

تو همان کوثر کثيري که

با حق آنقدر هم مسيري که

 

رستگاري ما فقط با توست

و تويي بهترين اميري که

 

هل أتي شرحي از کرامت توست

من همانم همان اسيري که

 

به نگاهت پناه آورده

و تو مولاي دستگيري که

 

دست من را رها نخواهي کرد

آري آنقدر سر به زيري که

 

باور تو براي ما سخت است

تو هماني همان دليري که

 

ضربه هايش به روز بدر و حنين

افضلٌ من عبادت الثقلين

 

دشمنت گرچه بي عدد باشد

در مسير تو هر که سد باشد

 

رشحة ذوالفقار تو کافي ست

گرچه عَمر بن عبدود باشد

 

پيش تو کمتر از پر کاه است

هرکه در قوم خود اسد باشد

 

اسدالله غالب ميدان

شوکت تو الي الأبد باشد

 

ساحت حيدري چشمانت

دور از هر چه چشم بد باشد

 

تا هميشه امير ما يکتاست

آنچنان که خدا أحد باشد

 

پهلواني که هم رديفت نيست

هيچ جنگ آوري حريفت نيست

 

جز ولاي تو ائتلافي نيست

نور مطلق که اختلافي نيست

 

اعتقادات بي ولايت تو

به خدا جز خيال بافي نيست

 

پيرهن چاک عشق تو کعبه ست

بي شما قبله و مطافي نيست

 

عالمي بيقرار رجعت توست

آه شصت و سه سال کافي نيست

 

وقت مدح شما قلم لال است

ورنه تقصير اين قوافي نيست

 

شعرهايم اگر چه ناچيز است

دلم از عشق دوست لبريز است

 

یوسف رحیمی

 

********************

 



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 13 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

عید غدیر

هنگام ظهر وقت اذان نماز بود

درهاى آسمان به روى خلق باز بود

 

ارواح مؤمنين همه در سجده سر به مهر

اين روح كعبه بود كه روى جهاز بود

 

مردم براى بار دگر جمع گشته‏اند

آرى غدير خم عرفات حجاز بود

 

انگار بوى آب به گوشش رسيده بود

ارض غدير يكسره عرض نياز بود

 

خورشيد در جنون خود از حال رفته بود

ليلاى بى تعيّن ما غرق ناز بود

 

ديدند از نفس كه كم آورد جبرئيل

گيسوى داستان ولايت دراز بود

 

يكبار نه دوبار نه بار دگر شنيد

از بسكه آيه‏هاى على دلنواز بود

 

گيرم كسى نبود تماشاى او كند

اين جلوه در غناى خود آيينه ساز بود

 

يا هرچه ليلى است همه مظهر وى‏اند

يا هرچه جز حقيقت عشقش مجاز بود

**

شاعر این شعر را اگر میشناسید لطفاً اطلاع دهید



موضوعات مرتبط: عید غدیر
[ 12 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

عید غدیر

تا چشم خُم افتاد به سیمای تو ساقی

مثل همه خَم شد جلوی پای تو ساقی

 

دل بست به آن حالت گیرای تو ساقی

شد مثل نبی غرق تماشای تو ساقی

 

اليوم چه کردي که خرابت شده احمد

اکملت لکم گفته و راحت شده احمد

 

اين سلسله عشق به موي تو رسيده

سيب دل عشاق به جوي تو رسيده

 

اين عقل به سر منزل روي تو رسيده

هي گشته و آخر به سبوي تو رسيده

 

خاتم به تو ‌باليده که پايان پيامي

هم نقطه‌ي آغازي و هم ختم کلامي

 

من عاشق آن لحظه که انگشتريت را

مجنونِ تو وقتي رجز خيبريت را

 

ديوانه‌ي آن دم که دمِ حيدريت را

وحي آمده تا گوشه‌اي از دلبريت را

 

دل برده‌‌اي از دختر يک دانه‌ي هستي

تا خانه‌ي کوثر شده ميخانه‌ي هستي

 

امشب صد و ده مرتبه ديوانه ترم من

شمعي؛ صد و ده مرتبه پروانه ترم من

 

ساقي! صد و ده مرتبه پيمانه ترم من

مست توام و از همه فرزانه ترم من

 

در دست نبي دست تو يا دست خدا بود

حق داشت محمد که چنین مست خدا بود

 

درويش، علي گو شده، دف مي‌زند امشب

در شادي شاهيّ‌ِ تو کف مي‌زند امشب

 

هر نادعلي گو به هدف مي‌زند امشب

زهرا به دلش مُهر نجف مي‌زند امشب

 

قاسم صرافان

********************



موضوعات مرتبط: عید غدیر
[ 11 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

 

«زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست»

ای شیرمرد کز دم تیغت عدو نجست

 

هوهوی ذوالفقار تو در چرخش سماع

خیبر چه بود؟ قفل درِ آسمان شکست

 

چیزی نبود جز عدم و بود ابوتراب

رب، نقش آدم از دم و آب و تراب بست

 

یک برق از نگاه تو تا در عدم گرفت

ناگه نبود، بود شد و نیست گشت هست

 

بر شانه نبی اثر دست و پای توست

در فرش، پا نهادی و در عرش نیز دست

 

نشناخت هیچ کس تو و قدر تو را، علی

از اوج آسمان چه بداند زمینِ پست

 

از بس به چاهْ دردِدل خویش گفته‌ای

از درد بی‌کسی تو، قلب زمین شکست

 

من آشنای درد تو و ناله توام

با تو قرار بسته‌ام از لحظه الست

 

جامی که از محبت تو نوش کرده‌ام

این‌گونه کرده است مرا بی‌قرار و مست

 

برخاست ظلمت از دل تاریک و بی‌کسم

تا نور عشق روی تو در سینه‌ام نشست

 

سید سعید شجاعی کیاسری

 



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 10 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مولا اگر نبود ولایت نداشتیم

 مولا اگر نبود،ولايت نداشتيم

 روز حساب، باب شفاعت نداشتيم

 

 عاشق نمي شديم اگر مرتضي نبود

 نسبت به اهل بيت ارادت نداشتيم

 

 عشق علي كه قسمت هركس نمي شود

 سلمان اگر نبود، سعادت نداشتيم

 

 مولا اگر نبود، عجم سرشكسته بود

 ما غيراز او اميد حمايت نداشتيم

 

 اسلام ما نتيجه ي لبخند مرتضي است

 با زور تيغ ، ميلِ هدايت نداشتيم

 

 مولا اگر نبود، ري از دست رفته بود

 تاريخ هشت سال رشادت نداشتيم

 

 اين انقلاب بي مددش پا نمي گرفت

 شور قيام و شوق شهادت نداشتيم

 

 ما از دعاي خيرِ علي رزق مي خوريم

 اين طور اگر نبود، روايت نداشتيم

 

 رونق نداشت حجره ي انصاف هايمان

 بركت به كار و كسب تجارت نداشتيم

 

 شبهاي جمعه گريه مان ارث مرتضي است

 ما بي كميل حال عبادت نداشتيم

 

 محشر كه دست مردم  سرگشته خالي است

 بيچاره مي شديم ؛ ولايت نداشتيم

 

وحید قاسمی



موضوعات مرتبط: * اشعارولایی
[ 9 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

عید غدیر

 

 مولا اگر نبود،ولايت نداشتيم

 روز حساب، باب شفاعت نداشتيم

 

 عاشق نمي شديم اگر مرتضي نبود

 نسبت به اهل بيت ارادت نداشتيم

 

 عشق علي كه قسمت هركس نمي شود

 سلمان اگر نبود، سعادت نداشتيم

 

 مولا اگر نبود، عجم سرشكسته بود

 ما غيراز او اميد حمايت نداشتيم

 

 اسلام ما نتيجه ي لبخند مرتضي است

 با زور تيغ ، ميلِ هدايت نداشتيم

 

 مولا اگر نبود، ري از دست رفته بود

 تاريخ هشت سال رشادت نداشتيم

 

 اين انقلاب بي مددش پا نمي گرفت

 شور قيام و شوق شهادت نداشتيم

 

 ما از دعاي خيرِ علي رزق مي خوريم

 اين طور اگر نبود، روايت نداشتيم

 

 رونق نداشت حجره ي انصاف هايمان

 بركت به كار و كسب تجارت نداشتيم

 

 شبهاي جمعه گريه مان ارث مرتضي است

 ما بي كميل حال عبادت نداشتيم

 

 محشر كه دست مردم  سرگشته خالي است

 بيچاره مي شديم ؛ ولايت نداشتيم

 

وحید قاسمی

********************



موضوعات مرتبط: عید غدیر
[ 8 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

عید غدیر

صداي كيست چنين دلپذير مي‌آيد

كدام چشمه به اين گرمسير مي‌آيد

 

صداي كيست كه اين گونه روشن و گيراست

كه بود و كيست كه از اين مسير مي‌آيد

 

چه گفته است مگر جبرييل با احمد

صداي كاتب و كلك دبير مي‌آيد

 

خبر به روشني روز در فضا پيچيد

خبر دهيد:‌كسي دستگير مي‌آيد

 

كسي بزرگ‌تر از آسمان و هر چه در اوست

به دست‌گيري طفل صغير مي‌آيد

 

علي به جاي محمد به انتخاب خدا

خبر دهيد: بشيري به نذير مي‌آيد

 

كسي به سختي سوهان، به سختي صخره

كسي  به نرمي موج حرير مي‌آيد

 

كسي كه مثل كسي نيست، مثل او تنهاست

كسي شبيه خودش، بي‌نظير مي‌آيد

 

خبر دهيد كه: دريا به چشمه خواهد ريخت

خبر دهيد به ياران: غدير مي‌آيد

 

به سالكان طريق شرافت و شمشير

خبر دهيد كه از راه، پير مي‌آيد

 

خبر دهيد به ياران:‌دوباره از بيشه

صداي زنده يك شرزه شير مي‌آيد

 

خم غدير به دوش از كرانه‌ها، مردي

به آبياري خاك كوير مي‌آيد

 

كسي دوباره به پاي يتيم مي‌سوزد

كسي دوباره سراغ فقير مي‌آيد

 

كسي حماسه‌تر از اين حماسه‌هاي سبك

كسي كه مرگ به چشمش حقير مي‌آيد

 

غدير آمد و من خواب ديده‌ام ديشب

كسي سراغ من گوشه گير مي‌آيد

 

كسي به كلبه شاعر، به كلبه درويش

به ديده بوسي عيد غدير مي‌آيد

 

شبيه چشمه كسي جاري و تپنده، كسي

شبيه آينه روشن ضمير مي‌آيد

 

علي هميشه بزرگ است در تمام فصول

امير عشق هميشه امير مي‌آيد

 

به سربلندي او هر كه معترف نشود

به هر كجا كه رود سر به زير مي‌آيد

 

شبيه آيه قرآن نمي‌توان آورد

كجا شبيه به اين مرد، گير مي‌آيد

 

مگر نديده‌اي آن اتفاق روشن را

به اين محله خبرها چه دير مي‌آيد

 

بيا كه منكر مولا اگر چه آزاد است

به عرصه گاه قيامت اسير مي‌آيد

 

بيا كه منكر مولا اگر چه پخته، ولي

هنوز از دهنش بوي شير مي‌آيد

 

علي هميشه بزرگ است در تمام فصول

امير عشق هميشه امير مي‌آيد...

 

مرتضي اميري اسفندقه

********************


[ 7 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

چه جانماز پي اعتكاف بر دارد

چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد

 

علي حقيقت روز است و هيچ جايز نيست

كه در مقابل شب انعطاف بر دارد

 

دو سوي اين كره هر يك قلمروي دارند

نشد جداييِ شان ائتلاف بردارد

 

شبيه خواب سحر سطحي است و زود گذر

كسي كه دست از اين اختلاف بر دارد

 

دوباره مثل علي زاده مي شود ، اما

اگر دو مرتبه كعبه شكاف بر دارد

 

اگر كه حرمت مولا نبود ، ممكن بود

خدا ز خلق خود امر طواف بر دارد

 

علیرضا دهقانیان

********************



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 6 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

عید غدیر

 

تجلّی همه أسماء ذات هستی تو

برای خلق،ظهور صفات هستی تو

 

تو آفریده شدی جزء ممکنات شوی

ولی ز سلسله ی واجبات هستی تو

 

گره گشای همه انبیا تو بودی و

گره گشای همه مشکلات هستی تو

 

به توبه گفت که:یا عالیُ بحقّ علی

برای حضرت آدم برات هستی تو

 

تو یار نوح شدی تا رها شد از طوفان

و بر خلیل در آتش نجات هستی تو

 

برای حضرت موسی توئی ید بیضا

برای حضرت عیسی حیات هستی تو

 

به جز تو هیچ کسی نیست نفس پیغمبر

که رونمای وی از هر جهات هستی تو

 

چگونه مثل منی شاعرت شود،که خودت

به نظم آور صدها لغات هستی تو

 

 (به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند

به آسمان رود و کار آفتاب کند)

 

مسیر قافله سوی غدیر می گردد

غدیر واقعه ای بی نظیر می گردد

 

رسید روح الأمین،گفت:یا رسول الله

بگو پیام خدا را،که دیر می گردد

 

بگو که پشت تو بر ذات کبریا گرم است

به بند دام تو شیطان اسیر می گردد

 

به حاضرین تو بگو تا به غائبین گویند

علی است آنکه پس از تو امیر می گردد

 

بگو نه از طرف من،که حکم حکم خداست

علی ولیّ و وصیّ و وزیر می گردد

 

همیشه دوست او سربلند می گردد

همیشه دشمن او سر به زیر می گردد

 

قسم به ذات خدا عاقبت به خیر شود

کسی که بر در او مُستجیر می گردد

 

چه اعتنا به کم و بیش این جهان دارد

که بهره مند ز خیر کثیر می گردد

 

هر آنکه عید غدیر و علی است معیارش

دعای حضرت زهرا بود نگهدارش

 

به دست حضرت خورشید می درخشد ماه

بر این جلالت و شوکت همه کنند نگاه

 

از این به بعد بلند است روی مأذنه ها

صدای أشهد أنّ علی ولیّ الله

 

علی برای خدا و رسول یک شیر است

مجال عرضه ندارد به پیش او روباه

 

فقط برای رضای خدا زند شمشیر

علی است کوه و سپاه مقابلش چون کاه

 

علی است مرد عبادت،علی است مرد جهاد

علی است مرد قضاوت،علی عدالت خواه

 

هر آن کسی که دمی بی علی نفس بکشد

تمام زندگی خویش را نموده تباه

 

برای آن که بود دست او به دست علی

مسیر قُرب خداوند می شود کوتاه

 

(علی امام من است و منم غلام علی)

کسی که غیر علی خواست می شود گمراه

 

 مُرید شاه نجف پیرو سقیفه که نیست

هر آن که غصب خلافت کند خلیفه که نیست

 

نشسته ام بنویسم نمی از این یم را

بزرگی تو شمارد بزرگ این کم را

 

درخت توست پر از میوه ی رسیده و کال

بیا سوا مکن این میوه های درهم را

 

اسیر روی تو دیدم هزار یوسف را

گدای کوی تو دیدم هزار حاتم را

 

اگر بزرگ شدم در قبیله ای شیعی

تو داده ای به من این نعمت فراهم را

 

اگر اجازه دهی باز آخر این شعر

کمی مرور کنم خاطرات ماتم را

 

پس از غدیر،پس از رحلت رسول خدا

مدینه می زند آتش بهشت خاتم را

 

میان آن همه نامحرم؛ای غیور صبور!

خدا کند که نبینی حضور مَحرم را

 

حوائج از تو بخواهند مردم امّا من

نخواهم از تو به جز روزی محرّم را

علی اصغر انصاریان



موضوعات مرتبط: عید غدیر
[ 3 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

عید غدیر

دلها اگر که بال برای تو میزنند

هر شب سری به سمت سرای تو میزنند

 

جبریل میشوند تمام کبوتران

وقتی که بال و پر به هوای تو میزنند

 

از وصله های کهنه نعلین خاکی ات

پیداست سر به سوی خدای تو میزنند

 

هر شب فرشته ها که به معراج می روند

دستی به ریشه های عبای تو میزنند

 

بینند اگر خیال تو را بت تراش ها

تا روز حشر تیشه برای تو میزنند

 

بر سینه ام نوشته خدا والی الولی

یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی

 

وقتش رسیده تا که زمین امتحان دهد

وقتش رسیده تا که زمان را تکان دهد

 

فصل ظهور نفس رسالت رسیده است

میخواهد ازخدای به گامش توان دهد

 

باید سه روز صبر کند در غدیر خم

تا که به روی منبری از دل اذان دهد

 

میخواست حق که آینه ای در برابر ...

... آئینه تمام نمایش مکان دهد

 

میخواست حق که عین نبی را عیان کند

میخواست حق که دست خودش را نشان دهد

 

شوری میان عرصه ی محشر بلند شد

دست علی به دست پیمبر بلند شد

 

وقتی غضب کند همه زیر و زِبر شوند

جنگاوران معرکه ها در به در شوند

 

وقتی غضب کند همه در خاک میروند

گیرم که صد سپاه بر او حمله ور شوند

 

چشمش اگر به پهنه میدان نظر کند

گردن کشان دهر همه بی سپر شوند

 

از ضرب ذوالفقار، خدا فخر می کند

سرهای بی شمارِ جدا بیشتر شوند

 

فرقی نمی کند که یسار است یا یمین

آنقدر سر زند که دو سر، سر به سر شوند

 

این مرد تکیه گاه نبرد پیمبر است

این شیر ، شیر حضرت حق است حیدر است

 

سر می دهیم و از درتان پر نمی زنیم

موجیم و سر به ساحل دیگر نمی زنیم

 

وقتی که حرف ؛حرف ولایت مداری است

ما دم ز غیر، تا دم آخر نمی زنیم

 

وقتی که امر نائبتان فرضِ جان ماست

سنگ کسی به سینه باور نمیزنیم

 

فصل بصیرت است به جز با لوای او

حتی قدم به صحنه محشر نمی زنیم

 

ما را فقط به پای ولایت نوشته اند

ما سینه پای بیرق دیگر نمی زنیم

 

با ذوالفقار و نام علی پا گرفته ایم

ما درس خود ز مکتب زهرا گرفته ایم

 

عطری بده که غنچه نیلوفرم کنی

تا در حضور خویش شبی پرپرم کنی

 

اصلاً مرا نگاه تو در صبح روز عهد

پروانه آفرید که خاکسترم کنی

 

دُرّ نجف دلم شده شاید به دست خویش

روزی مرا بگیری و انگشترم کنی

 

من را جلا بده که تو را جلوه گر شوم

بهتر همان که آینه دیگرم کنی

 

نان جوئی به دست تو دیدم چه میشود....

...هم سفره غلام خودت قنبرم کنی

 

همراه ظرف خالی شیر آمدم که باز

دستی کشی به روی سرم سرورم کنی

 

آقا نظر به چشم تر مادرم نما

بوی محرم آمده عاشق ترم نما

 

حسن لطفی

******************* 



موضوعات مرتبط: عید غدیر
[ 2 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

عید غدیر

کار من نیست که بنشینم املات کنم
شأن تو نیست که در دفترم انشات کنم

 عین توحید همین است که قبل از توبه
باید اول برسم با تو مناجات کنم

سالی یکبار من عاشق نشوم می میرم
سالی یکبار اجازه بده لیلات کنم

همه جا رفتم و دیدم که تو هستی همه جا
تو کجا نیستی ای ماه که پیدات کنم

پدر خاکی و ما بچه ی خاکی توأیم
حق بده پس همه را خاک کف پات کنم

 تو ای پیر طریقت که سر راه منی
آنقدر معجزه دیدم که مسیحات کنم

از خدا خواسته ام هرچه که دارم بدهم
جای آن چشم بگیرم که تماشات کنم

 تو همانی که خدا گفت : تو رب الارضی
سجده بر اشهد ان لّایی الاّت کنم

 مثل ما ماه پیمبر به خودت ماه بگو
اشهد انّ علی ولی الله بگو

آینه هستم و آماده ی ایوان شدنم
آتشي هستم و لبريز گلستان شدنم

 چند وقتی است به ایوان نجف سر نزدم
بی سبب نیست به جان تو پریشان شدنم

 سفره ی نان جویی پهن کن ای شاه نجف
بيشتر از همه آماده ی مهمان شدنم

آنکه از کفر در آورد مرا مهر تو بود
همه اش زیر سر توست مسلمان شدنم

 از چه امروز نیفتم به قدومت وقتی
ختم شد سجده ی دیروز به انسان شدنم

 ده ذی الحجه ي من هجده ذالحجه ي توست
هشت روز است که آماده قربان شدنم

 جان به هرحال قرار است که قربان بشود
پس چه خوب است که قربانی جانان بشود

 شأن تو بود اگر این همه بالا رفتی
حق تو بود که بالاتر از اینجا رفتی
 
شانه ی سبز نبی باطنش عرش الله است
تو از این حیث روی عرش معلاّ رفتی

انبیاء نیز نرفتند چنین تا معراج
اوصیاء نیز نرفتند تو اما رفتی

 به یقین دست خدا دست پیمبر هم هست
پس تو با دست خودت این همه بالا رفتی

 باید این راه به دست دگری حفظ شود
علّت این بود که تا خیمه ي زهرا رفتی

تو ولي  هستی و منجی ولایت زهراست
تو هدایت گری و نور هدایت زهراست  

آی مردم بخدا نیست کسی بر تر از این
ازلی طینت اول تر و آخر تر از این

 تا به حالا که ندیدند و بعد از این هم
اسد الله ترين حضرت حیدرتر از این

 هیچ کس نیست گه عقد اخوت خواندن
بهر پیغمبر اسلام برادرتر از این

 رفت از شانه ی معراج نبی بالاتر
بخدا هیچ کجا نیست کسی سرتر از این

آن دو تا ذات در این مرحله یک ذات شدن
این پیمبر تر از آن، آن پیمبر تر از این

دست گرم پدر فاطمه در دست علی ست
بعد از این بار نبوت همه در دست علی ست

 علي اکبر لطیفیان



موضوعات مرتبط: عید غدیر
[ 1 / 1 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]