اشعار مناجاتی در محرم
گرفته بوی تو را پیکرم تمام تنم
دوچشم و سینه ی من، هر دو دست سینه زنم
برای روضه ی تو زندگی کنم آقا
دلیل زندگی ام، بودنم، نفس زدنم
شناسنامه ی من صادره ز کرببلاست
به تربت تو گشودند کام من،دهنم
من اهل شهر شمایم دلیل هم دارم
گرفته لهجه ی روضه زبان من، سخنم
نماز در حرمت کامل است یعنی که
دیار کرببلا بوده از ازل وطنم
ز کودکی به نگاه تو مبتلا شده ام
غلام روضه ی تو،پادشاه بیکفنم
همیشه خادم این آستانه میمانم
حسین أمیری و نعم الأمیر میخوانم
محسن حنیفی
********************
نفس کشیدن ما بین روضهها خوب است
چقدر نزد شما حال و روز ما خوب است
میان نافله وقتی قنوت میگیرم
برای حال دل ما کمی دعا خوب است
بده به راه خدا دستهایمان خالی است
کنار خانهیتان چند تا گدا خوب است
بِکُش حسین بیا پاره پاره کن جگرم
قسم که آخر کار من و شما خوب است
نوشتهام که مرا در حصیر بگذارند
به آن که اهل کفن نیست بوریا خوب است
سفید میشود این تار موی ما کم کم
گذشتِ عمر در این زینبیهها خوب است
اگر چه قسمت ما کربلا نشد اما
حدیث ماتم تو مثل کربلا خوب است
اگر چه با شهدا فاصله فراوان است
روایت شهدا هم برای ما خوب است
اگر تو باشی و یاد تو باشد و اشکم
برای نوکر این خانه هر کجا خوب است
برگرفته از وب سایت دوستداران حاج منصور
********************
گندم نخورده ایم که بی نان مان کنی
سیبی نچیده بنده ی شیطان مان کنی
خاصیت قنوت شما را شنیده ایم
یاربنا بخوان که مسلمان مان کنی
از مانده های آب و گلت روی خاک ما
قدر نمی بپاش که انسان مان کنی
تعلیم جبرئیل به ما هم رسیده است
مشغول یاقدیم بالاحسان مان کنی
در وقت هر فریضه که «والفجر» بهتر است
حالا که همنشین حسین جان مان کنی
شکر خدا که لطف حسین سایه سار ماست
شکر خدا که نوکری ات کار و بار ماست
سیدباقرسیدی زاده
********************
غریب مانده ام از شهر خود مرا ببرید
من اهل شهر شمایم مرا شما ببرید
اگر نشد که بیایم سه روز بعد مرگ
کفن کنید مرا سمت کربلا ببرید
فرشته ها چه شود اشک چشمهای مرا
شبی به نیت مرهم از این عزا ببرید
کبوترانه بگیرید بال های مرا
برای بوسه بر آن گنبد طلا ببرید
من آتشم که نمانم به غیر خاکستر
مرا به سمت حرم دست بادها ببرید
اگر چه اآخر سر ، بوی سیب می کشدم
مرا به روضه ی خود پای بوریا ببرید
حسن لطفی
********************
عاشق به سوز عشق خودش اعتنا کند
عشق به غیر آل علی را رها کند
شکر خدا عنایت زهرا به ما رسید
مادر همیشه فکر دل بچه را کند
مشمول موهبات خداوند میشود
آن محفلی که روضه سقا به پا کند
سینه زنی که کرب و بلا را ندیده است
باید توسلی به امام رضا کند
فردای حشر در وسط ازدحام خلق
تا فاطمه حسین خودش را صدا کند
از فرط گریه ها همه بیهوش می شوند
وقتی اشاره بر سر از تن جدا کند
قصد خدا ز روز قیامت همین بود
تا روضه ای به وسعت عالم بنا کند
سیدباقرسیدی زاده
*********************
قرار بوده شما راز اشکها باشی
بهانهی همهی گریههای ما باشی
مقیم چشم پرآب اهالی گریه
سوار کشتی غم، مرد ناخدا باشی
همیشه حُسن ختام تمام منبرها
در اوج خطبه شما ختم قصه ها باشی
کسی بدون شما تا خدا نخواهد رفت
قرار بوده شما جادهی خدا باشی
بدون سجده به تربت بناست صدها سال
پی قبولی یک رکعت و دعا باشی
قبول! قبر شما سینههای ما... اما
بناست شب به شب جمعه کربلا باشی
بیا به مجلسمان! دل تو را ندیده ولی
به چشم گریهکنانت تو آشنا باشی
اگر به صورت ما دست خویش را بکشی
امیر چهره سپیدان روسیا باشی
سید علی اصغر علوی
*********************
اشک من و تو موج به دریا می آورد
صدها فرات و نیل به دنیا می آورد
ما مومنین مجلس ذکر مصیبتیم
حرف ازحسین فاطمه، تقوا می آورد
از ابرگریه، گندم ری آب می خورد
این رزق اشک، روزی ما را می آورد
نامش شفا دهنده ی درد است تا ابد
نام «حسین» حال مرا جا می آورد
زهرا برام گریه پس انداز می کند
سرمایه ای که روز مبادا می آورد
وحید قاسمی
*********************
زمانه سخت نماند، خدا اگر باشد
وصال می رسد آخر بنا اگر باشد
دلی که ریش شد از ارتزاق خون زنده ست
جوان بماند محاسن، حنا اگر باشد
معامله نکنم هیچ جا به کرب و بلا
علی الخصوص شب جمعه ها اگر باشد
عجیب نیست اگر مرده زنده کرد زمین
درون تربت آقا شفا اگر باشد
حسین می شنوم، جان تازه می گیرم
شتر ز تاب نیفتد، حدی اگر باشد
تنش که ریخت به هم سخت شد مراتب دفن
کفن که نیست فقط بوریا اگر باشد
روح الله اسماعیلی
*********************
در انتخاب خطر ، استخاره ممنوع است
كلام، هيچ ... كه حتي اشاره ممنوع است
نوشته اند به طومار جاده ، با خط خون
براي مرد ، عبور از كناره ممنوع است
مپيچ دور بدنهاي كشتگان ، مهتاب
كفن براي تن پاره پاره ممنوع است
غرور ، داد به چشمان تشنه لب ، اخطار
كه سمت آب گوارا نظاره ممنوع است
تمام ماحصل نهضت حسين اين است
كه نام مرد به هر سنگواره ممنوع است
نبينم اي غزل سرخ ! بيطرف باشي
صريح باش ، دگر استعاره ممنوع است
شهادت آمد و هفتاد و دو نفر گفتند :
در انتخاب خطر ، استخاره ممنوع است
سيد جلال موسوي
*********************
از داغ تو شراره کشیدن خوش است خوش
و از هر چه غیر توست بریدن خوش است خوش
ناز تو را به قیمت جان می خریم ما
اینگونه نقد جنس خریدن خوش است خوش
ما را هوای میکده ات مست می کند
تا کربلا پیاده دویدن خوش است خوش
ما خلد و حور و سدره و طوبی نخواستیم
در هیئت تو روضه شنیدن خوش است خوش
مثل کبوتران قشنگت شبانه روز
بر گرد گنبد تو پریدن خوش است خوش
سینه زدن کنار ضریح تو یک طرف
آنجا ز شوق و جامه دریدن خوش است خوش
غرق به خون به دامن تو سر گذاشتن
دیدن تو را و جز تو ندیدن خوش است خوش
**
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
*********************
گم میشویم تا که تو پیدایمان کنی
نوکر شدیم تا که تو آقایمان کنی
شاید دلت به حال دل ما بسوزد و
فکری برای روز مبادایمان کنی
ما یک برات کرب و بلا لای پوشه ایم
ساکت نشسته ایم تو امضایمان کنی
چیزی ز شاه بودن تو کم نمیشود
در بین نوکرانت اگر جایمان کنی
ما زیر بار منت عیسی نمیرویم
کور آمدیم تا که تو بینایمان کنی
ما را هدف ز نوکری ترفیع رتبه نیست
مجنون نمیشویم که لیلایمان کنی
من آن نیم که جامی یوسف رها کنم
پرهیز کن از این که زلیخایمان کنی
چندیست مرده ام ز انفاس قدسیت
اصلا بعید نیست مسیحایمان کنی
حتی غزل تغزلتان را بیان نکرد
باید عنایتی به غزلهایمان کنی
بی جذبه عصا که به جایی نمیرسم
یک جذبه کن که حضرت موسایمان کنی
**
اگرشاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
*********************
حالا که تیره روزم و قلبم مکدّر است
شبهای من ز اشک غم تو منور است
تا بوده روزی ام در این خانه بوده است
تا هست دیده من از این روضه ها تر است
پیراهنم ز کودکی ام تا زمان مرگ
از عطر سرخ سینه زنی ها معطر است
حتی کنار جسم کفن پوشم ای حسین
گریه برای تو ز همه کار خوشتر است
وقت طواف هم ز غمت اشک ریختم
آخر طواف و دیده تر با صفا تر است
جانم بگیر گریه و سوز مرا مگیر
این اشگ شور هدیه شیرین مادر است
هر کس مرا شناخت به نام شما شناخت
نوکر به عرش هم برود باز نوکر است
حسین خدایار
********************
پیراهن سیاه تو دارم به تن، حسین
روحی دمیده در تنم این پیرهن، حسین
با اشک و روضه شیر به من داده مادرم
تربت گذاشته پدرم در دهن، حسین
قلبی شکسته دیده ی تر، سینه ای کبود
دارم نشان عشق تو را در بدن، حسین
از ماتم تو عاقبتم جان سپردن است
پس حک کنید بر لحدم عشق من، حسین
وقتی کنار جسم کفن پوشم آمدید
گریه کنید و ندبه که ای بی کفن، حسین
خورده گره به نام شما انتظار ما
عجل علی ظهورک یابن الحسن، حسین
حسین خدایار
********************
روز ازل که نامه ما را نوشته اند
نام تو را به صفحه دلها نوشته اند
دلهای ما حسینیه روضه های توست
این ملک را به نام تو مولا نوشته اند
جانا در این حسینه ی دل خوش آمدی
این سینه را چو سینه سینا نوشته اند
ما از سلاله غم عشقیم و عاشقیم
این عاشقی به سر خط تقوا نوشته اند
فصل وفا اطاعت و غم کشت عاشقی ست
امروز را ذخیره فردا نوشته اند
مرکب سوار کشتی سالار زینبم
او را نجات بخش دو دنیا نوشته اند
تکلیف ما به وسعت تاریخ کربلاست
در چشم ما تلاطم دریا نوشته اند
زینب اسیر کوفه و شام و خرابه نیست
ما را اسیر زینب کبری نوشته اند
تا نور چشم فاطمه صاحب زمان ماست
هر شیعه را فدائی زهرا نوشته اند
**
اگرشاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
*******************
ذکر خیر تو به هر جا شد و یادت کردیم
دست بر سینه به تو عرض ارادت کردیم
پادشاهی جهان حاجت ما نیست حسین
به غلامی در خانه ات عادت کردیم
زیر این بیرق پاک تو شبیه شهدا
دم به دم ما طلب جام شهادت کردیم
آه محزون چو کشیدیم به غمهای شما
طبق فرمایش معصوم عبادت کردیم
رحمت محض خداوند تو هستی ارباب
بر در خانه ی تو کسب سعادت کردیم
امر فرموده خدا بر غم تو گریه کنیم
ما به دستور عمل از حین ولادت کردیم
رضا رسول زاده
*********************
می خواهمت به جای نفس جای هر چه نیست
در این دلم حساب شما چیز دیگریست
من در هجای دوم تو فتح می شوم
آری در این حروف مقدس بگو که چیست ؟
می آیی و برای زیارت دو چشم من
در سایه ضریح گلویت شکستنی است
با کاروان عاشقی از شهر می روی
ما را ببر مسافر ماتم کمی بایست
حق می دهم برای کسی جز تو نشکنم
آخر شبیه دست تو آقا کجاست؟ کیست ؟
در کهکشان لطف شما غرق می شود
هر کس به پای روضه تو قطره ای گریست
علیرضا لک
*********************
نام تو بلند است به هرجا ، خبری هست
هر جا که کریم است ، گدا پشت دری هست
ما مشتری درهم اجناس تو هستیم
در کیسه بریز هرچه غم و خونجگری هست
رمزی است که ما سوی حسینیه دوانیم
از هیئت ارباب خدا را گذری هست
غصه نخور ای فاطمه " ما زنده به عشقیم
آرام نگیریم " که تا چشم تری هست
بازار عزای پسرت گرم نماییم
این قدر که این کهنه گدا را هنری هست
ما مدعی معجزه با قطره ای اشکیم !
کو شعله ی آتش که ببیند اثری هست ؟
تا پرچم اشک غمت افراشته باشد
بی شک جلوی هجمه ی دشمن سپری هست
دل قصد حرم كرده توكلت علي الله
تا کرب و بلا هست امید سفری هست
آقا به رویم باز نما باب شهادت
مرغی که به خونش بزند بال و پری هست
رضا رسول زاده
*********************
باید برای مثل تو گریانمان کنند
هم صبح هم غروب پریشانمان کنند
باید برای مثل تو ابربهار شد
باید برای مثل تو بـارانمان کنند
ما آدم توأیم به توحید چشم تو
سجده می آوریم که انـسانمان کنند
حالا که سائل کرم خانه ات شدیم
اصلاً بعید نیست سلیمانمان کنند
این اشک ها نتیجه ي اسلام زینب است
پس گریه می کنیم مسلمانمان کنند
گیرم برات سینه ی عریان نداشتیم
یک شب خلاصه می رسد عریانمان کنند
روزي خلق با كرم نوكران توست
گندم شديم سفره ي احسانمان كنند
فردا که روز آه و پریشانی همه است
زهرا اگر گذاشت پـریشانمان کنند
علي اكبر لطيفيان
*********************
وقتی که ما به سوی حرم بال می زنیم
یک سر به عرش و قبله ی آمال می زنیم
پیوند شاخه های دل خویش را فقط
با آن درخت سبز کهنسال می زنیم
شکر خدا که ماه محرم فرا رسید
امسال هم به سینه چو هر سال می زنیم
عطری که از سفر به خراسان خریده ایم
بر پیرهن سیاه و بر این شال می زنیم
ما میهمان سفره ی ششماهه می شویم
وقتی گریز روضه ی منهال می زنیم
با فاطمه برای حسین گریه می کنیم
با هم سری به داخل گودال می زنیم
ثابت نموده اند شهیدان ، زمان مرگ
بوسه به پای دوست به هر حال می زنیم
رضا رسول زاده
*********************
از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد
دست کسی که پیش کریمان دراز شد
در لطف با گدا، چه کسی بهتر از حسین؟
لب تر نکرده ایم در خانه باز شد
حیّ علی الکریم که وقت تصدّق است
یا ایّها العقیق رکوع نماز شد
آری، ز سجده بر گل آدم شفا نیافت
فطرس ز خاکبوسی تو پاکناز شد
کشتی تو پر است ز کشتی شکسته گان
این رحمت شماست که دریا نواز شد
گفتند گریه پای تو، معراج می برد
یه قطره اشک بال شد و در فراز شد
گفتند مرگ را چو به بازی گرفته بود
با اشتیاق عشق، تنت زخم باز شد
ای نی سوار، زینب تو چاره ای نداشت
بی تو سوار بر شتر بی جهاز شد
علی ناظمی
برگرفته از وبلاگ امام رئوف
*********************
کوه صفا کنار صفای شما کم است
ذبح منا به پای منای شما کم است
من از تو پادشاهی عالم نخواستم
این چیزها برای گدای شما کم است
آماده ام که دعبل دربارتان شوم
بر شانه ام هنوز عبای شما کم است
در ثبت اسم نوکری ام گیر کرده ام
وقتی که مهر کرب و بلای شما کم است
دیگر نمی شود نفس راحتی کشید
این جا چقدر حال و هوای شما کم است
ماها کجا و دست علمدارتان کجا
سرها به خیر مقدم پای شما کم است
زخم شما که خوب نشد خاک بر سرم
این گریه ها چقدر برای شما کم است
در قتلگاه لحظه ی تقطیع جسمتان
معلوم شد که چند هجای شما کم است
حسین رستمی
*********************
آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم
دل خون تر از شقایق دشت بلا شدیم
ما یادمان که نیست ولی راستی حسین
با درد غربت تو کجا آشنا شدیم
ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی
ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم
شکر خدا که فاطمه مارا خریده است
شکر خدا که خرج بساط شما شدیم
عزت سرای ماست عزا خانه شما
با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم
ما را خدا به عشق تو میبخشد عاقبت
ما عاقبت بخیر تو در روضه ها شدیم
مصطفی متولی
*********************
ای کاش غیر غصه تو غم نداشتیم
ماهی به غیر ماه محرم نداشتیم
این داغ سینه سوز میکشتمان اگر
قلبی به قدر وسعت عالم نداشتیم
گاهی اسیر غربت عباس میشدیم
چون داشتیم روضه و پرچم نداشتیم
شرمنده ام برای تنت زیر آفتاب
در حد چند قطره شبنم نداشتیم
گیرم که گریه مرهم زخم دلم شود
اما برای زخم تو مرهم نداشتیم
بر تو به چاک چاک گریبانمان سلام
زیرا که صبر و عشق تو با هم نداشتیم
هادی جانفدا
*********************
آن سر که نباشد به هوايت به چه ارزد
چشمي که نگريد به عزايت به چه ارزد
ياران تو در راه تو جان دادن و گفتند
جاني که نگردد به فدايت به چه ارزد
گر هر دو جهان را بدهندم نشوم شاد
اين لطف و عطا پيش عطايت به چه ارزد
آن کس که گداي تو شود شاه جهان است
شاهي جهان پيش گدايت به چه ارزد
در روضه دستان ابالفضل تو گفتم
دستي که نزد سينه برايت به چه ارزد
سید مجتبی شجاع
*********************
ما را نوشته اند گدا دور خیمه ات
ما را رسانده است خدا دور خیمه ات
یکسال منتظر نشستم و اشکم روانه بود
در آرزوی ماه عزا دور خیمه ات
هر سال اجر حج تمتع به من رسید
گشتم هزار مرتبه تا دور خیمه ات
امسال هم بیا و دلم را مقیم کن
ارباب، سیدالشهدا دور خیمه ات
ای کعبه امید ، ندارد خداوکیل
حتی بهشت قدر و بها دور خیمه ات
بازار مصر هم چو تو یوسف ندیده است
عیسی نشسته بهر شفا دور خیمه ات
ای کاش جان من ز تنم پر کشیده بود
در بین روضه های شما دور خیمه ات
ماه محرم است دلم سالها نشست
در آروزی کرببلا دور خیمه ات
مهدی صفی یاری
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: مناجات های محرمی
برچسبها: اشعار مناجاتی در محرم مهدی وحیدی