اشعار عاشقانه

گل من، ستاره من، تو صفای ماهتابی
نفسی، حیات بخشی، توشعاع آفتابی

به لبت قسم که رنگی چو گل شراب دارد
به تنت قسم که نوری چو بلور ناب دارد

به پرند شانه هایت که به برگ یاس ماند
به سپهر سینه تو که دو ماهتاب دارد

به نگاه پر شکوهت که از آن ستاره خيزد
به دو چشم تو که اعجاز دو آفتاب دارد

ز فراق خانه سوزت، غم سينه سوزدارم
گل من؛ قسم به عشقت، که نه شب نه روز دارم

************

به بلند زلفکانت که به آبشار ماند
به سياه چشمکانت که به شام تار ماند

به دهان عطر خيزت که به خنده جان فزايد
به گل لطيف رويت که به نو بهار ماند

به تو ای فرشته من؛ گل من؛ترانه من
که جدایی از تو باشد غم جاودانه من

چو تو در برم نباشی، غم بی شمار دارم
تو بدان که با غم تو، غم روزگار دارم

************

به شبی که تکيه دادی سر خود به شانه من
به دمی که پا نهادی به فضای خانه من

اگرم بهانه ای هست برای زندگانی
گل من قسم به مويت، تويی آن بهانه من

به نگاه دلپذیرت، به لبان بی نظیرت
که صفا گرفته از آن غزل و ترانه من

به دو گونه لطیفت، به دو چشم اشکريزم
که به راه عاشقی ها ز بلا نمی گريزم

به شراب بوسه هايت که از آن هميشه مستم
گل من؛ تورا نه اکنون، همه عمر می پرستم

                                                    
 مهدی سهیلی



موضوعات مرتبط: * اشعار عاشقانه

برچسب‌ها: اشعار عاشقانه
[ 22 / 11 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد