اشعار تاجگذاری حضرت ولی عصر (ع)

قاسم نعمتی

تاج امامت است به روی سر شما
خیل ملائکند به دور و بر شما

قربان چهره ات که تجلی مصطفاست
قربان آن صلابت چون حیدر شما

ای کاش صبح روز ظهورت صدا کنند
نام مرا عزیز خدا؛ یاور شما

در زیر طاق صحن گوهرشاد حاضر است
از بهر خطبه خوانی تان منبر شما

نفرین فاطمه شده صدشکر مستجاب
لبخند آمده به لب مادر شما

آقا دعا کنید که در زندگی مان
باشیم ای ذخیرۀ حق یاور شما

ای چشمۀ زلال الهی ظهور کن
ماتشنه ایم، تشنه لب کوثر شما

فرموده ای که الگوی من مادر من است
با این حساب فاطمه شد رهبر شما

کی ریشه کن کنی تو تبار یهود را
ای جان فدای طنتنه ء خیبر شما

بیرون بکش زخاک دوتا غاصب فدک
این انتقام گشته به حق باور شما

روز ظهور نعره زنی جدی الحسین
کرببلاست چون هدف آخر شما

********************

مهدی مقیمی

شام فراقت از شب یلدا درازتر
وین قصۀ تو از همه پر سوز و سازتر
صبح ظهورِ این شب یلدای انتظار
تک پرچم تو از همه در احتزازتر
یلدایِ انتظارت اگر با تو سر کنم
صبح ظهورت از همه ام سرفرازتر
دورِ همیم و نام تو نُقل دهان ماست
نام تو می برم که تویی چاره سازتر

لبخند ، بی تو بر لبمان وا نمی شود
یلدا بدون یوسف زهرا نمی شود

امسال جشنمان گره خورده به نام تو
دلهای ما کبوتر بی بالِ  بام تو
این روزها  سخن همه جا از حضور توست
بر پاست جشنها همه با احترام تو
کافیست ، لب به مدح و سلام تو واکنیم
تا بشنویم زود ، جواب سلام تو
امشب تمام سفرهء ما غرق روزی است
از بس که پشت ماست دعای مدام تو

آقا تویی که حافظ ایرانمان شدی
امشب چه خوب شد که تو مهمانمان شدی

آقا طلوع صبح امامت مبارکت
برمسند امامت ، اقامت مبارکت
این قلبها همه به هوای تو می تپد
بر قلبهای شیعه زعامت مبارکت
این واژهء امام که میراث مرتضاست
گردید اضافه اول نامت مبارکت
سینه به سینه گشت و کرامت به تو رسید
میراث عشق و لطف و کرامت مبارکت

دنیای تارِ چشم مرا پر ز نور کن
عجِل علی ظهورکَ آقا ظهور کن


********************

یوسف رحیمی

تا چند پی نام و نشانی باشیم
یا در طلب جهان فانی باشیم

حالا که رسیده وقت بیعت با عشق
عشق است که صاحب الزمانی باشیم

********************

غلامرضا سازگار


سامره امشب تماشایی شده
جنت گل هـای زهرایی شده

لحظه لحظه، دسته دسته از فلک
همچو باران از سمـا بارد ملک

می زنند از شوق دائم بال و پر
در حضـور حجت ثانـی عشر

ملک هستی در یم شادی گم است
بعثت است این، یا غدیر دوم است

یوسف زهرا بـه دست داورش
می نهد تاج امـامت بـر سرش

عید «جاء الحـق» مبارک بر همه
خاصـه بـر سـادات آل فاطمه

عید آدم عیـد خاتم آمده
عید مظلومـان عالم آمده

عید قسط و عید عدل و دادهاست
لحظه هـایش را مبـارک بادهاست

عیـد قرآن، عید عترت، عید دین
عیــد زهـرا و امیــرالمؤمنین 

عیــد یــاران فداکار علی است
عید محسن، اولین یار علی است

عیــد فتـحِ «میثـم تمار»هاست
عید عمرو مالک و عمارهاست

عید مشتاقان سرمست حسین
عید ذبح کوچک دست حسین

عید باغ یاسمن های کبود
عید شادیِ بدن های کبود

عید سردار رشیـد علقمه
عید سقـای شهیـد علقمه

عید ثـارالله و هفتـاد و دو تن
عید سربازان بی غسل و کفن

عید هجــده آفتـاب نـوک نی
کرده نوک نی چهل معراج طی

عید طاهـا عید فرقان عید نور
عید قرص مـاه در خاک تنور

عید عزت عیـد مجد و افتخار
عید مردان بـــزرگ انتظـار

آی مهدی دوستـان! عید شمـاست
این شعاع حسن خورشید شماست

آنکـه باشـد عـدل و داد حیدرش
حـق نهـد تـاج امـامت بر سرش

وعده فیض حضور آید به گوش
مـژده روز ظهـور آیـد به گوش

تا کنـد محکـم اسـاس کعبه را
 کعبـه پوشیـده لبـاس کعبــه را

می کشد چون شیر حق از دل خروش
می رســد از کعبــه آوایش بـه گوش

می برد از دل شکیب کعبه را
می کشد اول خطیب کعبه را

روی او آیینه روی خــداست
پشت او محکم به نیروی خداست

پیش رو خوبان عالم، لشکرش
پشت سر دست دعای مادرش

بـر سـرش عمـامه پیغمبر است
ذوالفقارش ذوالفقار حیدر است

پرچمش پیراهـن خـون خداست
نقش آن رخسار گلگون خداست

رشته هایش از رگ دل پاک تر
از گل پرپر شده صـدچاک تر

حنجـر او نینـوای زینبین
نعرۀ او «یا لثارات الحسین»

اشک چشمش خون هفتاد و دو تن
چهره: تصویـر حسین است و حسن

خیمـه اش آغـوش حی دادگر
مقدمش چشمِ قضا، دوش قدر

عدل از نـور جمـالش منجلی
پــایتختش کوفـه مـانند علی

آسمـان پروانـه ای دور سرش
خلق پندارند خود را در برش

آسمان چـون حلقه در انگشت او
ملک امکان قبضه ای در مشت او

فـرش راه لشکـرش بــال ملک
جــای سم مـرکبش دوش فلک

مکـه را بستانـد از نـا اهل هــا
بشکند پیشانـی از بوجهل هــا

شیعه گردد حکمران در آب و گل
کــوری این بازهـای کــور دل

عیــد موسا و عصا و اژدهاست
عید مرگ فرقۀ باب و بهاست

ای امـام عصـر عاشورائیـان
ای امیــد آخـر زهرائیــان

ای به عهد مهدویت مهـد مـا
ای نفس هایت دعای عهد ما

عمر ما بی تو بـه سـر آمـد بسی
ای پنـاه شیعـه تـا کی بیکسی

تـو بـه ما بینایی و ما از تو کور
تو به ما نزدیکی و ما از تو دور

ای ز چشـم مـا به ما نزدیک تر
تـا دل دشمـن شـود تاریک تر

چند میثم با تو نزدیک از تو دور؟
سیـدی مـولایی عجـل لظهـور!
 


********************

رضا باقریان

آقا مبارک است رَدای امامتت
ای غایب از نظر به فدای امامتت

می خواستند حق تو را هم قضا کنند
کَذاّبها کجا و عبای امامتت

ما زنده ایم از برکات ولایتت
ما عهد بسته ایم به پای امامتت

از روز اولی که رسیدیم زین جهان
گشتیم آشنا به صدای امامتت

این روزها هوای تو را کرده ام بیا
ماییم یاکریمِ هوای امامتت

آقا بیا تقاصِ شهیدان به پای توست
آقا فدای کرببلای امامتت

تا روزِ بازگشتِ تو سیدعلی شده
پرچم به دوش، زیرِ لوای امامتت


********************

سید محمد میرهاشمی

یک شب که عشقت باز از دل درگذر شد
نام تو را بردم پیاپى تا سحر شد
تا صبحدم آن شب به یادت گریه کردم
هر قطره اشکم در پى تو در سفر شد
قابل نبودم تا جمالت را ببینم
امّا قسم بر تو که شوقم بیشتر شد
شد علّت دورى من از تو، عُیوبم
دل مبتلا هر روز بر عیب دگر شد
هر بار آهم شد مؤثّر بر دل تو
کار بدى کردم که آهم بى‌اثر شد

خود واقفم یارى ز من بدتر ندارى
دست ولایت از سر من بر نداری

زاده شدم تا با غم خوبان بمیرم
زشتم، به پایت، خوبتر از جان بمیرم
خواهم به محرابم به هنگام نمازم
یا در تلاوت کردن قرآن بمیرم
من دوست دارم در میان شورِ یاران
با ذکر نامت در صفِ خوبان بمیرم
آلوده باشد دیده‏ام اما مدد کن
در موقع جان دادنم گریان بمیرم
سلطان عشق آید به بالینم بگوید
خوش‌آمدى، با دیدنش عطشان بمیرم

من دوست دارم مرگ را با دیدن تو
هر غصّه را با لحظه‏اى خندیدن تو

من دوست دارم تا حضورت را ببینم
مستى ایّام ظهورت را ببینم
اى عابر پس کوچه‏‌هاى دل کجایى؟
خواهم متانت در عبورت را ببینم
عالم اگر ظلمت شود باکى ندارم
اى فاطمى سیرت چو نورت را ببینم
من دوست دارم در شعاع نورِ پاکت
سرخوردگى خصم کورت را ببینم
منّت‌کش عالم نگردم لحظه‏اى من
در خانه‌ی دل گر حضورت را ببینم

اى حاضر و ناظر به اعمالم، کجایى؟
گریه مکن دیگر به افعالم، کجایى؟

اى گمشده در کوچه‌هاى غفلت دل
اى گوهر نشناخته در حیرت دل
اى سفره‌دار آفرینش؛ بی‌نگاهت
شد رزق ما محدود؛ رفته برکت دل
حاصل ندارد بى‌تو عمر نوح کردن
نسیان تو اى بهترین، شد آفت دل
ما را براى انتظارت آفریدند
ممزوج شد با انتظارت فطرت دل

جانا به راه عشق تو، ایمان ببازیم
یادى ز ما کن تا بیادت جان ببازیم

اى آیه‌‏ها صبح و مساء در انتظارت
قرآن؛ مناجات و دعا در انتظارت
خلق خدا چشم انتظارانِ ظهورت
تنها نه خلقى که خدا در انتظارت
دست خدا؛ دیگر به‌در از آستین شو
اى ذوالفقار مرتضى در انتظارت
اى ذرّه‏هاى آفرینش بى‌قرارت
مروه؛ صفا؛ زمزم؛ منا در انتظارت
کو پرچم هل من معین آل زهرا؟
اى سرزمین کربلا در انتظارت

اى یوسف کنعانى زهرا کجایى؟
موعود کعبه؛ منجى دلها کجایى؟

اى شارع احکام دین برگرد برگرد
اى رشته‌ی حبل‌المتین برگرد برگرد
دریاب گمراهانِ در عصیان فنا را
اى رهنماى متّقین برگرد برگرد
گلشن؛ کویر غفلت از یاد تو گردد
اى لاله‌ی صحرا نشین برگرد برگرد
آید به گوش از کربلا شبهاى جمعه
آواى بانویى حزین برگرد برگرد
ذکر شهید کربلا این بود وقتى
افتاد از زین بر زمین، برگرد برگرد
برگرد تا خون شهیدان زنده گردد
برگرد تا شیعه به دوران زنده گردد

گویند مى‏آیى ولى مُردیم، بازآ
در شام هجران تو افسردیم، بازآ

بى‌تو صفا از زندگى‏ها رخت بسته
از دل طراوت رفت، پژمردیم، بازآ
عشق على و شیعه‏گى جرم است، آرى
ارثِ غریبى از على بردیم بازآ
طعنه‏کِش ایّام هجران تو گشتیم
ما خونِ دل در خونِ دل خوردیم، بازآ
بشنو تمناى دل بیچارگان را
گرچه تو را صد بار آزردیم، بازآ

ما مُجرمیم امّا تو خوب و با گذشتى
دیدى بدى از ما فزون؛ امّا گذشتى

نور خدایى تو؛ به بدخواه تو لعنت
بدرالدّجایى تو؛  به بدخواه تو لعنت
سر تا قدم تصویر قرآن خدایى
شمس‌الضّحایى تو؛ به بدخواه تو لعنت
هر جا که هستى؛ جانِ ما؛ جانت سلامت
اصلِ بقایى تو؛ به بدخواه تو لعنت
بین قنوتت یک دعا بهر گدا کن
روح دعایى تو؛ به بدخواه تو لعنت
بر سرزمین قلب عشّاق حسینى
فرمانروایى تو؛ به بدخواه تو لعنت

اصلِ ولایت در وجودت منجلى شد
لعنت به هرکس مُنکرِ آل على شد

بگذار تا چشم انتظار تو بمانم
بگذار من هم بى‌قرار تو بمانم
جان را به کف بنهاده و سوى تو آیم
اذنم بده تا جان‏نثار تو بمانم
جانم سپر گردد تو را در هر بلایى
گردم فدایى؛ پاى کار تو بمانم
ننگت نباشم؛ گُل شوم بر سینه‌ی تو
تا زنده‏ام در انتظار تو بمانم

از حق بخواهم تا مرا پاکم نمایى
در کربلا با دست خود خاکم نمایى


********************

احمد ایرانی نسب

سپیده سر زد از بیت امام عسکری امشب
کرم می آید از سوی شما از هر دری امشب
ملائک گرم ذکر یا حسن هستند از ماتم
ولی روح پدر مشغول ذکر دیگری امشب
که ای جان پدر ، ای نور امیدم بیا بابا
که در روی تو میبینم جمال حیدری امشب
بیا ای منتقم چشم انتظارت حضرت زهراست
اجابت میشود گویا دعای مادری امشب
مگر تکرار میگردد به تو معراج پیغمبر
که حتی از پر جبریل هم بالاتری امشب

بیا که با قدم هایت بشر بیدار میگردد
بیا که بعثت پیغمبران تکرار میگردد

تداعی میکند لبخند تو لبخند زهرا را
جهانی چشم شد بیند مگر فرزند زهرا را
که او با ذوالفقار مرتضی از راه می آید
همان روزی که می بندد به سر سربند زهرا را
همه عالم شود دلداده ی روی درخشانش
که میبیند خدایا دلبر و دلبند زهرا را
تو در حصن دعای وان یکاد مادرت هستی
دگر چشمی نمیگیرد به تو ، این بند زهرا را

برای با شما بودن دلیل محکمی دارم
اگر باشی به روی زخم قلبم مرحمی دارم

برای دیدنت چشم همه غرق تماشا شد
زمین از قطره های اشک مشتاقانه دریا شد
چه رویی دلربا داری ، چه گیسویی رها داری
قیامت زودتر از موعدش این بار بر پا شد
شما صاحب زمان نه حضرت صاحب دلان هستی
که معنای حقیقی ولایت در تو معنا شد
چنان بنده نوازی میکنی کز مهر و احسانت
غلامی بر در این خانه از لطف تو آقا شد
خدا را شکر ماهم نوکر این آستان هستیم
که آقا شد هر آنکس نوکر فرزند زهرا شد

قلم بر دفترم چرخید نامت بر زبان آمد
کرامت کردی و بر پیکر این مرده جان آمد


********************


اسماعیل شبرنگ

ربیع آمده اما بهار من نرسید
به داد این دل سرگشته یار من نرسید

خداکند که بمیرم در این غروب غریب
از این که جمعه گذشت و نگار من نرسید

سوال می کنم از خود شبیه هفته ی قبل
چرا پناه دل بی قرار من نرسید؟؟

کنار منتظران زار می زنم...از بس
زمان سرشدن انتظار من نرسید

تمام ایل و تبارم فدای آمدنش
امید آخر ایل و تبار من نرسید

محرم وصفر دیگری گذشت اما
دوای زخم دل سوگوار من نرسید

خداکند برسد باخودش مرا ببرد
تمام سینه زنان را به کربلا ببرد


********************

سید هاشم وفایی

هر لحظه تو احوال مرا می بینی
آئینـــۀ اقبــال مرا می بینی
می میرم و زنده می شوم از خجلت
چون نامۀ اعمال مرا می بینی

***

ای جلوۀ نور سرمدی یا مهدی
گنجینۀ علم احمدی یا مهدی
هدیه به امامت تو ما آوردیم
صدباغ گل محمدی یا مهدی

***

برچینی بشکستۀ دل بند زدند
ما را به ولایت تو پیوند زدند
آغاز امامت تو گویی به بهشت
زهرا و علی ز شوق لبخند زدند


********************

محمود مربوبی

فوج مَلک دور و برش دارد نگارم
یک آسمان زیر پرش دارد نگارم

باید تمام عرشیان چاوُش بخوانند
تاج ولایت بر سرش دارد نگارم

صبرش علی، رویش حسن، خویَش حسینی ست
خُلقی چو جد اطهرش دارد نگارم

نامی دگر از حاتم طائی نمانده
از بس گدا در محضرش دارد نگارم

حتی منِ پیمان شکن را هم دعا گوست
الحق که ارث از مادرش دارد نگارم

از اولِ غیبت به شیعه بوده معلوم
فکری برای آخرش دارد نگارم

یعنی به سر فکر تقاص خون جدّ و
ششماهه طفل پرپرش دارد نگارم

وقت فرج، شمشیر حیدر را به دستی
قرآن به دست دیگرش دارد نگارم

کوری چشم دشمنان، لطفی مداوم
بر این نظام و رهبرش دارد نگارم


********************

یوسف رحیمی

تسبیح زمین و آسمان: یا مهدی
ذکر همه ی فرشتگان: یا مهدی
حالا که رسیده روز بیعت با عشق
لبیک بگو از دل و جان!: یا مهدی


********************

سید هاشم وفایی

در دست امام ما زمام عصر است
از حضرت او به پا قوام عصر است
تبریك به شیعیـان عـالـم گــوئید
آغــاز امــامت امــام عصر است


********************

غلامرضا سازگار


قیامتـی است گمانم قیامت مهدی است
جهـان محیط وسیع کرامت مهدی است
زمان زمان شروع زعامت مهدی است
غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدی است

همه کنیـد قیـام و همـه دهید سلام
امـام کـل زمان‌ها دوباره گشت امام

بشـارت آمـده بهـر بشـر مبارک باد
شب فراق سحر شد، سحر مبارک باد
بهشت وصل خـدا را ثمر مبارک باد
بـرای منتظـران این خبر مبارک باد

خطاب نـور همه آیه‌های نصر شده
ولـیِّ عصـر، دوباره ولیِّ عصر شده

خطاب حضرت معبود را بخوان با من
پیام قاصـد و مقصود را بخوان بـا من
بیــا ترانـۀ داوود را بخـوان تـا مـن
سرود مهـدی موعود را بخوان با من

دوبـاره آیـه جاء الحق آشکار شده
به یمن وصل، همه فصل‌ها بهار شده

ز تیرگـی چـه زیان کوه نور نزدیک است
رهی که بود به چشم تو دور، نزدیک است
فـراق رفتـه و فیض حضور نزدیک است
الا تمامــی یــاران! ظهـور نزدیک است

فـرار ابـر و رخ آفتــاب را نگــرید
سراب‌هـا همـه رفتنـد، آب را نگرید

بشارت ای همه یاران که یار می‌آید
نویــد رحمـت پــروردگار می‌آید
محمـد از طــرف کوهسـار می‌آید
علی گرفته بـه کف ذوالفقار می‌آید

دعـای عهد و فرج را همـه مرور کنید
سلام تازه بر آن تک سوار نور می‌آید

ز مکـه سر زده صبح قیام ابراهیم
رسد بـه عالـم هستی پیام ابراهیم
امـام عصر که بر او سـلام ابراهیم
قیـام کــرده، کنـار مقـام ابراهیم

حـرم رسانه آوازه «انـا المهدی» است
چهان پر از سخنِ تازه «انا المهدی» است

جهانیان! همـه جا در کنار یار کنید
دل خـزان زدۀ خویش را بهار کنید
یهودیـان همه جا در شرارِ نار کنید
الا تمامــی وهابیــان فــرار کنید

رها کنیـد حرم را، حرم، دیار علی است
به دست مهدی موعود، ذوالفقار علی است



********************

غلامرضا سازگار


همه جا پر از این خجسته نداست
نُه ماه ربیع عید خداست
عید کل ذراری زهرا
عید لبخند سیدالشهداست

عید لطف و کرامت مهدی است
که طلوع امامت مهدی است

عیدِ بر روی حق تبسم ماست
ذکر یابن الحسن تکلم ماست
عید اکمال دین شده تکرار
بلکه عید غدیر دوم ماست

فتح قرآن و دین مبارک باد
عید مستضعفین مبارک باد

ای به دستت نظام یا مهدی
دولتت مستدام یا مهدی
به ائمه به انبیاء تبریک
که تو گشتی امام یا مهدی

از تو قانون عدل پاینده است
به تو این موهبت برازنده است

ای دو عالم یم کرامت تو
فتح پیغمبران امامت تو
دست حق خلعت امامت را
دوخته از ازل به قامت تو

به قیامت قسم قیامت کن
پسر فاطمه امامت کن

دیده ها روشن از تجلّایت
سینه ها جنت تولایت
لب ختم رسل دعاگویت
چشم زهرا به قد و بالایت

که جهان را محیط نور کنی
کعبه را روشن از ظهور کنی

غایبی و زعامتت پیداست
پشت ابری کرامتت پیداست
معنی انسجام اسلامی
در طلوع امامتت پیداست

مانده چشم مسیح منتظرت
تا بخواند نماز پشت سرت

خیرمقدم که دیده خانۀ توست
هر چه دل هست آشیانۀ توست
ذوالفقار علی به قبضۀ مشت
پرچم کربلا به شانۀ توست

بر تنت جامۀ رسول خداست
در رگت خون سیدالشهداست

قلب یاسین و زاریات تویی
روح طاها و محکمات تویی
پدر آدم و بنی آدم
پسر طور و عادیات تویی

ناشر رایة الهدایی تو
به خدا حجت خدایی تو

به دو عالم نظام کیست تویی
به عدالت قوام کیست تویی
به جهان ها ولیِ قائم امر
به زمان ها امام کیست تویی

تو، به هر عصر، تو حجة اللهی
تا قیامت بقیة اللهی

روح بخش مسیح ها دم توست
هر کجا عالمی است عالم توست
یوسفا همچو دیدۀ یعقوب
کعبه چشم انتظار مقدم توست

چه شود میثمت دُر افشاند
در حضورت قصیده ای خواند


********************

رحمن نوازنی

در ربیع شادمانی با خدا
می نویسم شعر لبخند تو را

می نویسم با بهشتی از سرور
با قلم هایی که دارد رنگ نور

ای ربیع آرزوهایم سلام!

برگ سبز گفتگوهایم سلام!

ذکر ما را با حضورت دم بده
مژدگانی های ما را هم بده

مژدگانی هایی از جنس حضور
مژدگانی های ایام سرور

اول از مدح تو می نوشم عسل
کوزه ای از دست کندوی ازل

آب زمزم را تو شیرین کرده ای
کام آدم را تو شیرین کرده ای

آسمان با نور تو تزیین شده
با قدم هایت زمین سنگین شده

ای تپش های زلال آسمان
زندگی بی زوال آسمان

جانشین مطلق آئینه ها
ای امام جمعه ی آدینه ها

بعد بسم الله رحمان رحیم
نام تو برده است موسای کلیم

خلوت سجاده های انبیاء
گرمی حال و هوای انبیاء 

می وزی مثل نسیمی کو به کو
با صدای دل نواز هو و هو

می وزی و دشت را پر می کنی
خارها را می بری حر می کنی

راستی روز نهم عید شماست
روز خوشحالی خورشید شماست

تو که خوشحالی! خدا خوشحال تر
فاطمه با مصطفی خوشحال تر

ای ربیع شادمانی ها سلام
عید اهل آسمانی ها سلام

باید این جا سنگ بردارد غزل
تا بکوبد بر رخ لات و هبل

سنگ بر پیشانی شیطان بزن
یک قدم در حج مظلومان بزن

آری احساس برائت می کنم
چون ولایت را قرائت می کنم

با تولی می شوم مرغ سحر
با تبری می پرم من بیشتر

با تولی می شوم مثل بلور
با تبری می رسم تا پای نور

با تولی سرمه می سایم به چشم
با تبری خوب می آیم به چشم

گفته بودم سنگ بردارد غزل
تا بکوبد بر رخ لات و هبل

من چه گویم که خدا فرموده است
در بیان شأن شان "بل هم ازل"

کیست "شر" جز منکر فضل علی
کیست جز مولای ما خیر العمل!

گندم از گندم بروید جو ز جو
این هم از آوردن ضرب المثل

هر که با آل علی شد رو به رو
زیر و رو شد، زیر و رو شد، زیر و رو  ...



********************

غلامرضا سازگار

جهان محیط وسیع عنایت است امروز
وجود، مرکز نور هدایت است امروز
عطا و جود و کرم بی نهایت است امروز
دهید مژده که عید ولایت است امروز

خجسته باد به مستضعفین زعامتشان
که ثبت شد به کتاب خدا امامتشان

الا که قائم امر قیام شد مهدی
زمامدار به کل نظام شد مهدی
به خلق، رهبر والا مقام شد مهدی
امام بود و دوباره امام شد مهدی

کرامت و شرف و نصر ما مبارک باد
امامت ولیعصر ما مبارک باد

محیط سفرۀ گستردۀ کرامت اوست
پناه عالم هستی به ظلّ قامت اوست
امامت همه مستضعفین امامت اوست
"سلامت همه آفاق در سلامت اوست"

کرامتی که ز کف رفته باز، باز آرد
لوای حمد علی را به اهتزاز آرد

سلام گرم همه اولیا به جان و تن اش
که اوست شمع و دل انبیاست انجمن اش
شفای روح هزاران مسیح در سخنداش
شکوه احمدی و ذوالفقار بوالحسن اش

صلای عدل الهی به تازیانۀ اوست
لوای دولت مستضعفین به شانۀ اوست

نُه ربیع نخستین، نکوترین عید است
غدیر دوم پویندگان توحید است
بزرگ عید امامت بدون تردید است
ندای نصر من الله مهر تایید است

ترانۀ جرس از کاروان نور آید
ز جبرئیل امین مژدۀ ظهور آید

الا قیام قیامت به قامتت مهدی
حیاتِ عدل، محیط زعامتت مهدی
گرفته ملک جهان را کرامتت مهدی
خجسته باد مقام امامتت مهدی

الا ندیده، دل و دیده محو دیدارت
هزار یوسف مصری اسیر بازارت

امامت تو نوید نخست قرآن است
امامت تو کلید نجات انسان است
امامت تو امید همه امامان است
امامت تو کمال کمال ایمان است

امامت تو امید موالیان خداست
هماره آرزوی قلب سیدالشهداست

هزار موسی عمران مقیم طور تو اند
مقیم طور تو پروانه های نور تو اند
تمام خلق خداوند در حضور تو اند
هماره منتظر لحظۀ ظهور تو اند

به جمع منتظران چون علی امامت کن
قیام توست قیامت، بیا قیامت کن

تو آفتاب خدایی خدا نگهدارت
همیشه در دل مایی خدا نگهدارت
مدینه؟ کرب و بلایی؟ خدا نگهدارت
کنار قبر رضایی؟ خدانگهدارت

"تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد"
"وجود نازکت آزردۀ گزند مباد"

به تیغ عدل تو کاخ ستم خراب شود
تمام عالم، یکباره انقلاب شود
عدو در آتش بیداد خویش آب شود
دعای فاطمه یک روز مستجاب شود

چه می شود که شود از دعای مادر تو
دو چشم "میثم" تو جای پای لشگر تو



********************

وحید قاسمی


عالم امكان سراسر نور شد
شیعه بعد از سال ها مسرور شد

پور زهرا تاج بر سر می نهد
بر همه آفاق فرمان می دهد

حكم تنفیذش رسیده از سما
نامه ای با مُهر و امضاء خدا

می نشیند بر سریر عدل و داد
آخرین فرمانروای  ابر و باد

پادشاه كشور آیینه ها
تك سوار قصه ی آدینه ها

امپراتور زمین و آسمان
حُكمران سرزمین بی دلان

پهلوان نامی افسانه ها
تحت امرش لشگر پروانه ها

لشگری دارد بزرگ و بی بدیل
افسرانش نوح و موسی و خلیل

××× 

عرشیان و قدسیان فرمان برش
مردمان مهربان كشورش

ساحران مصر مبهوت اند و مات
از نگاه نافذ و افسون گرش

ساقیان و می فروشان جملگی
مست لایعقل شدند از ساغرش

عالمان حوزه های علم  عشق
درس ها آموختند از محضرش

نام های شاعران شیعه را
ثبت كرده ابتدای دفترش

×××

خیمه ای سبز و محقر قصر او
پایتختش شهر سبز آرزو

خادمان بارگاهش اولیاء
كاتبان نامه هایش اوصیاء

یوسف مصری سفیر دولتش
پیر كنعان هم وزیر دولتش

در حریمش قدسیان هو می كشند
فطرس و جبریل جارو می كشند

خیمه اش دارالشفای خاكیان
قبله گاه اصلی افلاكیان

عطر سیب و یاس دارد خیمه اش
گرمی و احساس دارد خیمه اش

بیرق عباس پیش تخت او
تكیه گاه لحظه های سخت او

چادری خاكی درون گنجه اش
گوشواری سرخ بین پنجه اش

نیمه شب ها عقده ها وا می كند
مخفیانه گنجه را وا می كند

بوسه باران می شود با شور و شین
گوهر انگشتر جدش حسین
 


********************

غلامرضا سازگار

جهان چو باغ دل شیعه، خرم است امشب
محیط نـور خدا ملک، عالم است امشب
سرور آل رســولِ مکــرّم اسـت امشب
امــامـت ولــی‌الله اعظــم است امشب

پیمبران خدا! عیدتان مبارک باد
تمامی شهدا! عیدتان مبارک باد

موالیـان ولایـت، ز جــا قیـام کنید
غدیـر دوم شیعه است، احترام کنید
نظـاره بــر ثمــر یــازده امام کنید

حضور حضرت مهدی همه سلام کنید؛

تمام ملک خدا شد ز نور، پوشیده
امام عصـر، لبـاس ظهـور پوشیده

دوباره بعثت نو در جهان شده تکرار
بهـار تـا به ابـد، جاودان شده تکرار
کمال دین به زمین و زمان شده تکرار
ولادتِ همـه پیغمبـران شـده تکرار

پر از فروغ ولایت شده تمامِ زمان
امام گشته به امر خدا، امامِ زمان

گرفته عید به ارض و سما، خدا، امشب
به خلق می‌دهد عیدی جدا جدا، امشب
الا تمــام امـامــان و انبیــا، امشب-
نظر کنید به سـرداب سامرا امشب؛

بـه روی منتقم آیت خـدا نگرید
فـراز شانـۀ او رایـت خـدا نگرید

شبِ ظهـور بـوَد، یـا قیامتِ کبراست؟
که عید منتقم خـون سیدالشهداست
به اولیـای خـدا، عید اولیای خداست
کسی که از همه خوشنودتر بوَد، زهراست

گشوده شیر خـدا بـاز، رایتِ ظفرش
مبارک است به زهرا و یازده پسرش

الا ظهـور تـو عیـد تمـام منتظران!
یگانـه مصلـح عــالم، امام منتظران
به لحظه‌های ظهورت، امامِ منتظران
به پیش روی تو بر پا، قیام منتظران

بیـا که عتـرت و قرآن در انتظار تواَند
شتاب کن که شهیدان در انتظار تواَند

خوش آن زمان که بوَد روی چشم ما قدَمت
مسیح از فـلک آیـد به شوق فیض دمت
بــود بــه دوش علمـدار کربـلا، عـلَمت
تمــام وسعـت مـلک خـدا شود حرَمت

بیا بیا که بر آری تو حاجتِ همه را
بر آر دست و بگیـر انتقامِ فاطمه را

تو چون رسول خداوند منجی بشری
تـو تیــر آخــرِ ذریــۀ پیـامبـری
تو دست عدل خداوندگار دادگری
تویی که منتظران را امام منتظری

قسم بـه ذات خداونـد حق‌تعـالایت
حسین، چشم گشوده به قد و بالایت

امـام عصـری و اعصار در زعامتِ توست
به حقِّ حق که امامت فقط امامتِ توست
کرم، گدای سـرِ سفـرۀ کــرامت توست
"سلامت همـه آفاق در سلامت توست"

هماره تو که بشر سر به سجده بگذارد
خـدا وجـود تـو را از بـلا نگــه دارد

زمان نویـد دهـد وصل یار، نزدیک است
رهـا شـدن ز شـب انتظار، نزدیک است
گذشته فصل زمستان، بهار، نزدیک است
طلیعـۀ فـرَجِ هشت و چـار نزدیک است

به صبحِ روزِ ظهـورِ امـام عصـر، قسـم
برآر دست و دعای فرج بخوان "میثم



********************


سیدمجتبی شجاع

شادی و شعف به جای غم می آید
رحمت عوض ظلم وستم می آید
ایکاش بگویند دراین عیدبزرگ
دارد پسرفاطمه هم می آید


********************

روح الله گائینی

امروز که شیعه به جهان در حصر است
بر عالمیان مژده ی فتح و نصر است
دانی که چرا شیعه سراپا شاد است
آغاز امامت امام عصر است


********************

محمد بختیاری

قسمتی از یك تركیب بند :

ای جبرئیل كاسه به دست عنایتت
خضر از قبیلِ منتظران هدایتت
ای چشمه‌های عقل تمام پیمبران
مبهوت وسعت نظر بی‌نهایتت
تقدیر خانواده‌ی سلمان این زمان
مدیون چتر بی‌حد و مرز حمایتت
آتشفشان حیله‌ی دجال‌های قوم
خاموش می‌شود به نسیم درایتت
ما در كنار لطف تو پهلو گرفته‌ایم
تا ناخدا شده خلف با كفایتت

مدح شما كجا و من بی‌زبان كجا
این شوره‌زار تشنه كجا آسمان كجا
 
تو آخرین تجلی الله اكبری
كاملترین پیاله‌ی ساقی كوثری
هر روز با عنایت باران دست خود
ما را به سوی عرش خداوند می‌بری
در كوچه‌های برفی تاریخ عاشقی
یك اتفاق تازه و یك عشق نوبری
ما با توكلِ به شما زنده‌ مانده‌ایم
تو اولین امیدی و امید آخری
سهم من از نسیم عبایت چه می‌شود
درمانده‌ام كه قسمت من را بیاوری

پژواك گریه‌های غم‌انگیز فاطمه
ای جلوه‌ی بهاریِ پاییزِ فاطمه

در بین ما نشسته‌ای و ما بدون تو
از كودكی كنار تو اما بدون تو
در طول خشكسالی فصل نبودنت
ماندیم دست‌خالی و تنها بدون تو
یك عمر در پی تو دویدیم و عاقبت
چیزی نصیب ما نشد آقا ، بدون تو
تا كربلا چگونه ؟ بیا و خودت بگو
پا می‌دهد پریدنم آیا بدون تو ؟
آخر به یاد اشك تو از دست می‌رود
این موج دل سپرده به دریا بدون تو

امشب كه بار عامِ همه خانه‌ی شماست
این روسیاه تشنه‌ی پیمانه‌ی شماست...



********************

غلامرضا سازگار

از همه سو می دمد، نور تجلّای تو
غایبی و عالمی است، محو تماشای تو

تا که نهم از شرف، پا به سر آسمان
کاش که می شد سرم، خاک کف پای تو!

روی به هر سو کنی، پای به هر جا نهی
در سر ما شور توست، در دل ما جای تو

سروقدان قائمند تا تو قیامت کنی
ای نگه فاطمه بر قد و بالای تو!

خیز و بر آر از جگر بانگ "اَنَاالمنتقم"
تا همگان بشنوند از حرم، آوای تو

زنده شود از دمت، روح هزاران مسیح
دل ببرد از کلیم، نطق دل آرای تو

از حرم فاطمه تا صف کرببلاست
چشم دو ششماهه بر قامت رعنای تو

موسی سینای جان، چهره عیان کن عیان
تا که شود عالمی طور تجلّای تو

آرزوی فاطمه بانگ "اَنَاالمهدی ات"
عقده گشای علی، دست توانای تو

آینه بگشا دمی تا که کند هر دمی
چارده آیینه نور، جلوه ز سیمای تو

"میثم" اگر می چکد، از نفسش شهد جان
میوه نخلش بود، شاخة خرمای تو


********************

غلامرضا سازگار

والطور دل به طور ولایش اقامت است
واللیل لیلۀ شرف است و کرامت است
والعصر عصر منزلت است و زعامت است
والشمس روز جلوۀ شمس امامت است

عید خدای عزّوجلّ عید احمد است
عیـد غدیـر دوم آل محمّـد است

عید صعود آدم و میلاد خاتم است
عید نزول حضرت عیسی ابن مریم است
عید ظهور منجی اولاد آدم است
یک عید نه، تجلی اعیاد عالم است

شب رخت بسته صبحدم نصر آمده
عیـد امــامتِ ولــیِ عصــر آمده

عید امید سلسلۀ انبیاست این
عید نزول مصحف نصر خداست این
ای اهل آسمان و زمین عید ماست این
مستضعفان به پیش! که عید شماست این

عالم به ظلِّ رایت توحید مهدی‌اند
اعیـاد مـا مقدمـۀ عید مهدی‌اند

مهدی که سکۀ ابدیت به نام اوست
مهدی که حکم آدم و خاتم پیام اوست
مهدی که آرزوی خلایق قیام اوست
مهدی که منجی بشریت نظام اوست

پیراهـن بلنـد امامـت بـه پیکـرش
شمشیر شیر حق به کف عدلْگسترش

بر اوج کائنات لوای گشاده‌اش
آزادگان به سلسله گردن‌نهاده‌اش
سرهای سرکشان به زمین اوفتاده‌اش
گویی که بسته کار فلک با اراده‌اش

هـر چند شهـر کوفـه بوَد پایگاه او
یک لحظه هست بر همه‌عالم نگاه او

او شهریار عالم و عالم حضور اوست
خورشید را بشارت صبح ظهور اوست
سروِ قد کلیم خدا، خم به طور اوست
نعش ستمگران همه فرش عبور اوست

بوجهل‌ها به چرخ کشد سر، خروششان
تبت یدا ابـی لهب» آید به گوششان

گیرید از جمال محمّد نشانی‌اش
بر تن چو انبیاست لباس شبانی‌اش
چشم زمین به شعشعۀ آسمانی‌اش
بر چهره بنگرند به سن جوانی‌اش

خوبان گرفته جان پی قربانی‌اش همه
پیران دهـر طفل دبستـانی‌اش همه

اوّل به کعبه عالمیان را صدا کند
خود را معرفی چو رسول خدا کند
با یک ندا قیامت کبری به‌پا کند
ملک حجاز را نفسش کربلا کند

باشد همـاره پشت سر او دعای ما
او پای کعبه روضه بخواند برای ما

آن روز روز عزّت و اقبال می‌شود
مفتوح، باب کعبۀ آمال می‌شود
با نطق او خطیب حرم لال می‌شود
روز ولایتِ علی و آل می‌شود

سـازد بـرای فتـح فراهـم زمینه را
تسخیر می‌کند به سپاهش مدینه را

بر تشنگان سقایت جام ولا کند
بعد از مدینه رو به سوی کربلا کند
ننگ بنی امیه همی بر ملا کند
نابودشان به تیغۀ شمشیرِ «لا» کند

دریا کند ز اشک مصیبت دو عین را
گیرد به دوش پرچم سرخ حسین را

ای آه سینه‌سوز علی ذوالفقار تو
ای آل فاطمه همه امیدوار تو
با یک نفس تمام خزان‌ها بهار تو
شمشیر انتقام تو چشم انتظار تو

یاصاحب‌الزمان به ظهورت شتاب کن
عالم ز دست رفت، تو پا در رکاب کن

باز آ که فتح با دم تیغت خدا کند
باز آ که شیعه در قدمت جان فدا کند
باز آی تا مسیح به تو اقتدا کند
تا کی تو را امام شهیدان صدا کند؟

بازآ که سینـۀ شهـدا بی‌‌قرار توست
بازآ که چشم فاطمه در انتظار توست

تو غایب استی و دل عالم اسیر توست
بالله قسم سلالۀ آدم اسیر توست
بیش از هزار سال محرّم اسیر توست
یک عمر طبع خستۀ «میثم» اسیر توست



موضوعات مرتبط: آغاز امامت امام زمان(عج)
[ 20 / 9 / 1395 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد