شعر مبعث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
صلوات
گر فکر رهایی ز غم و راه نجاتی
در این شب پر فیض تو خواهی ثمراتی
باید که به کوری دو چشمان حسودان
بر احمد و آلش بفرستی صلواتی
...................................................
ببین که قلب زمین شور دیگری دارد
و در نگاه خودش نور باوری دارد
تمام غار حرا مثل عرش اعلاء شد
دل رمیده ی او حال بهتری دارد
صدای حضرت جبریل میرسد بر گوش
هبوط کرده و حکم پیمبری دارد
به تو سلامِ خداوند یا رسول الله
بخوان به نام خداوند یا رسول الله
نگاه خیره ی دنیا به سمت غار حرا
چه می تپد دل بی تاب مردم بالا
برای یک قدم امشب مجال حرکت نیست
ز ازدحام ملائک به روی خاک خدا
برای اینکه به همراه خویش آوردند
پیام تهنیت منصب نبوت را
و اولین نفری که رسید و اشهد گفت
علی عالی اعلاست پشت غار حرا
در آن میانه ملائک به یک دگر گفتند
چه خالی است خدا جای حضرت زهرا
خوشا به حال خودم هم زبان سلمانم
خوشا به حال خودم شیعه ی مسلمانم
چراغ راه همه، جلوه های ایمانت
دل رمیده ی ما، بی قرار دستانت
برای اینکه بگیرند حاجت خود را
شدند جمله ملائک دخیل دامانت
پیمبران اوالعزم قبل تو آقا
شدند پیرو قرآن تو مسلمانت
نبوتت ابدی شد به اعتبار علی
به پشتوانه و گرمی ذوالفقار علی
موضوعات مرتبط: عید مبعث
برچسبها: شعر شهادت امام کاظمشعرشعر شهادتشهادت